پاییز که میشه ما بی اختیار میریم اتاق جمشید
پاییز یهو میاد
تو یه روز
مثل بهار و بقیه
صبح زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که بر پا در دیده میکند
مام مثل عوام الناس مثل سیاوش قمیشی و کریس دی برگ عقیده داریم پاییز دلگیره
شباش صدای بوف میاد
به جمشید میگیم سرِ مرگی مهمون نمیخوای دلمون...