نتایح جستجو

یه خیال جمع

وداع

از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن. نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت: به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم… بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟ راننده: هزار تومن یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟! راننده گفت: جان؟ مرد: گفتم آدمی...

شما دست تون رو با حوله خشک می کنید؟ پس این شلوار برای چی پاتونه؟

«باید خندید و گریست، عشق ورزید، کار کرد و لذت برد و رنج کشید…این به نظر من هستی حقیقی انسان است.» #گوستاو_فلوبر نامه به ژرژ ساند

‌محبوبِ من! نمیتوان در کارِ خدا دخالت کرد خدا خودش خواسته من، عاشقِ شما باشم... #محمد_صالح_علاء

هدیه ی قشنگی گرفتم کاغذ کادو..

اعلان جنگ

به اینکه، برم بخوابم

درآمد اداری

کمی کسلم

بعد از اخراج مولتی های گرام، اومدم سراغ تاپیک ها

لاک

بستنی مگنوم وانیلی

ی سره