نتایح جستجو

  1. m@hboubeh

    سلام خوبی؟ بی وفا کجاییی پس؟ چرا جواب پیامام رو نمیدی؟ ای بچه بد، دیگه دوست ندرم :cry:

    سلام خوبی؟ بی وفا کجاییی پس؟ چرا جواب پیامام رو نمیدی؟ ای بچه بد، دیگه دوست ندرم :cry:
  2. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  3. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  4. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  5. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  6. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  7. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  8. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  9. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  10. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  11. m@hboubeh

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم...

    کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم... من زنده ام و زندگی ارزش رفتن را دارد... آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم، گوش ناامیدی را کر کند..... خوب میدانم که گاه کفشها پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد.... اما، من همچنان خواهم رفت.. زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد... ماندنی در...
  12. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
  13. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
  14. m@hboubeh

    ختم صلوات و فاتحه برای شادی روح دوست عزیزمون چاووش

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ اَلرَّحْمنِ الرَّحِيْمِ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ اِياكَ نَعْبُدُ وَاِياكَ نَسْتَعِينُ اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ اَنْعَمْتَ عََليْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الظَّالِينَ بِسْمِ اللهِ...
  15. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
  16. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
  17. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
  18. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
  19. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
  20. m@hboubeh

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ...

    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ ! ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ... ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ...
بالا