حال و هوام رو موقع این کامنت یادمه، دقیقا دو سال قبل اوایل آبان بود، که ما هم منتظر خبر کارمون بودیم و هم من تازه یکی دو ماه بود که یه بچه سقط کرده بودم، اون شب خیلی از لحاظ روحی مناسب نبودم.
دقیقا سال بعدش توی همون روزها کارمون اوکی شده بود ولی هنوز خونه و شهر و عضو جدید خانواده مهیا نبود...