نگو نمیخوانم...
خاطره ای از شهید گمنام ابراهیم هادی.
پائیز سال شصت و یک بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نقل همه مجالس توسل ابراهیم به حضرت زهرا(س) بود. هر جا میرفتیم حرف از ابراهیم بود. خیلی از بچهها داستانها و حماسه آفرینیهای او را در عملیاتها تعریف...