شوهر منکه از چند روز قبل از عقدمون خونهی ما میخوابید😂
اولین شامی هم که خونهی ما بود رو بندهی خدا خودش درست کرد😂
بابا و مامانم جایی دعوت بودن و شام نبودن، من و شوهرم و برادرم خونه بودیم،برامون ماکارونی پخت،یک هفته قبل از عقدمون بود😂
.
همچنان دراز کشیدم ولی دیگه میخوام برم سر بقیهی کارها.