اخی مشل داداسی من؛داداسی منم فقط ۱بال بابایم زد تو گوشش؛اونم به خاطل اینکه واقها تلسیده بود بابام؛اخه داشتیم با داداشم بازی میکردیم؛داداشم حلم داد با سر اومدم رو موزایکای حیاط؛بابام داشت با تلفن حرف میزد؛قشنگ یادمه چه جور گوشی رو انداخت اومد سمت ما؛اخه بد خوردم زمین ولی خب بادمجون بم بودم طولیم...