نتایح جستجو

  1. narges224

    [IMG]

    [IMG]
  2. narges224

    [IMG]

    [IMG]
  3. narges224

    [IMG]

    [IMG]
  4. narges224

    از این آمد و رفت های مکرر دلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــم گرفته یا نیا ، یا نرو !

    از این آمد و رفت های مکرر دلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــم گرفته یا نیا ، یا نرو !
  5. narges224

    آنگاه که غرور کسی را له می کنی آنگاه که کاخ آرزو های کسی را ویران میکنی آنگاه که شمع امید کسی...

    آنگاه که غرور کسی را له می کنی آنگاه که کاخ آرزو های کسی را ویران میکنی آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی ، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خردشدن غرورش را نشنوی آنگاه که خدا را میبینی و بنده خدا را نادیده می گیری می خواهم بدانم دستانت را به سوی...
  6. narges224

    از خـــوبــــانــ بیشتـــر میتـَــرســمـ روزـی تــــو، خـــوب مــَــن بـــودـی

    از خـــوبــــانــ بیشتـــر میتـَــرســمـ روزـی تــــو، خـــوب مــَــن بـــودـی
  7. narges224

    [IMG]

    [IMG]
  8. narges224

    نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی و رفتی ،...

    نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
  9. narges224

    دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست من نگاهت را کشیدم روی...

    دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .
  10. narges224

    نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی . . . !

    نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی . . . !
  11. narges224

    هرچه دلتنگی هست ، حرفهایی که گره در گره است تو بیا تا به همان بوسه اول برود . . .

    هرچه دلتنگی هست ، حرفهایی که گره در گره است تو بیا تا به همان بوسه اول برود . . .
  12. narges224

    بیا باران را دعوت کنیم ، به جشن دلتنگی رازقی بیا دوباره عادت کنیم ، به بغض غریبانه عاشقی . . .

    بیا باران را دعوت کنیم ، به جشن دلتنگی رازقی بیا دوباره عادت کنیم ، به بغض غریبانه عاشقی . . .
  13. narges224

    تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا عطر دستهایت ، دلتنگی ام...

    تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد . .
  14. narges224

    چنان یاد از تو دارم که گویی در دنیایت رهایم چنان مجذوب آغوش تو بودم که انگار از روز اول عشق...

    چنان یاد از تو دارم که گویی در دنیایت رهایم چنان مجذوب آغوش تو بودم که انگار از روز اول عشق در آغوش تو خوابم چگونه جان به اسم من تو دادی که خود را جدا از تو نبینم چگونه این عشق را پایداری ست که من طاقت دوریت هیچ ندارم
  15. narges224

    ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****

    صفحه 109................ صفحه110.................
  16. narges224

    كسی غیر از تو نمونده اگه حتی دیگه نیستی همه جا بوی تو جاری خودت اما دیگه نیستی نیستی اما مونده...

    كسی غیر از تو نمونده اگه حتی دیگه نیستی همه جا بوی تو جاری خودت اما دیگه نیستی نیستی اما مونده اسمت توی غربت شبونه میون رنگین كمونه خاطرات عاشقونه آخرین ستاره بودی تو شب دلواپسی هام خواستنت پناه من بود تو شبای بی كسی هام لحظه هر لحظه پس از تو شب و گریه در كمینه تو دیگه بر نمی گردی آخر قصه همینه...
  17. narges224

    گفتم اندر محنت و خواری مرا چون ببینی نیز نگذاری مرا بعد از آن معلوم من شد کان حدیث دست ندهد جز...

    گفتم اندر محنت و خواری مرا چون ببینی نیز نگذاری مرا بعد از آن معلوم من شد کان حدیث دست ندهد جز به دشواری مرا از می عشقت چنان مستم که نیست تا قیامت روی هشیاری مرا گر به غارت می‌بری دل باک‌نیست دل تو را باد و جگرخواری مرا از تو نتوانم که فریاد آورم زآنکه در فریاد می‌ناری مرا گر بنالم زیر بار عشق...
  18. narges224

    آمد و آتش به جانم کرد و رفت با محبت امتحانم کرد و رفت آمد و بنشست و، آشوبی بپا در میان دودمانم...

    آمد و آتش به جانم کرد و رفت با محبت امتحانم کرد و رفت آمد و بنشست و، آشوبی بپا در میان دودمانم کرد و رفت آمد و روئی گشود و، شد نهان نام خود، ورد زبانم کرد و رفت آمد و او دود شد، من شعله ای در وجود خود، نهانم کرد و رفت آمد و برقی شد و، جانم بسوخت آتشین تر، این بیانم کرد و رفت آمدو آیینه گردانم...
  19. narges224

    مطمئن باش برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی به من و عشقی پاک...

    مطمئن باش برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود وبه یک قلب يتيم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود تو برو برو تا راحت تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم
  20. narges224

    دارد باران می بارد و داغ تنهایی ام تازه می شود! نگو که نمی آیی نگو مرا همسفر دشت آسمان نیستی از...

    دارد باران می بارد و داغ تنهایی ام تازه می شود! نگو که نمی آیی نگو مرا همسفر دشت آسمان نیستی از ابتدای خلقت سخن از تنها سفر کردن نبود قول داده ای باز گردی از همان دم رفتنت تمام لحظه های بی قرار را بغض کرده ام و هر ثانیه که می گذرد روزها به اندازه هزار سال از هم فاصله می گیرند
بالا