نتایح جستجو

دانه اولی گفت : " من ميخواهم رشد کنم ! من ميخواهم ريشه هايم را هرچه عميق تر در دل خاک فرو کنم و شاخه هايم را از ميان پوسته زمين بالاي سرم پخش کنم ... من ميخواهم شکوفه هاي لطيف خودم را همانند بيرق هاي رنگين برافشانم و رسيدن بهار را نويد دهم ... من ميخواهم گرماي آفتاب را روي صورت و لطافت شبنم...

اما دفعه ی قبل با وقاهت و رذالت و شرارت و وجاهت و کسالت تمام ، علناً گفتی که منو و بپیچونین و دوتایی برین قلیون مردونه بزنین

های سرمد چیطووولی؟

منم میرم خونه با پسر عموم و زنش و دختر عموم و شوهرش میشینیم قلیون میکشیم و جای شماهارو هم خالی نمی کنم تا یه عالمه دلت بسوزه

درسته که تو و مهران همیشه منو م یپیچونین، اما دلیل نمیشه که من یکی از شما دوتا رو بپیچونم من همه ی خونواده مو با هم می خوام

باهاتون قهرم اصلاً

خب شب برو خونه شون از همین الان که از شرکت در اومدی می خوای بری اونجا؟؟؟؟؟؟؟ نی نی شون به دنیا اومد یا نه؟

خیلی نامردی من به خازر امروز کلی فحش می خواستم از مامانم بشنوم حالا تو نتونستی برنامه تو کنسل کنی؟

الان چند ساعت شده؟

طبق پیش بینی 8پا نمیشه اما امیدوارم این بار پیش بینیش درست نباشه

اوکی خوبه

وااااااااااا چرا فقز چائی؟؟ نکنه می خوای توی مهمونی دخترونه هم یقه اسکی بپوشی خونه ی کی؟ خوش بگذره عزیزم

سلام چه خبرا؟

تو کی اوکی میشی؟

محسن میگه شاید بعد از نهار برن اگه برن که خب راحت میام اما شب باید برگردم کرج اگه هم نرن، باید یه جائی نزدیک اینورا بریم که من بازم بتونم برم کرج فرخش توی مدت زمانش و آسودگیشه پس در هر صورت امروز اوکیه بذار برنامه رو

دعا کن که مهمونامون رفته باشن یا نهایتاً تا عصر برن چون دیشب هم نرفتم خونه واگر امشب هم نرم ، فردا باید جنازه مو تحویل بگیرین بذار از محسن آمار بگیرم، خبر میدم

به این پائینیه بوگو پائینیه زهره ستاااااا

من از گفتنش شرم می کنم عزیزم برو از مهران یا پژمان بپرس

به اون سه تا پائین تریه بوگو من عقده ی دود ندارم فقز دلم برای خونواده ام تنگ شده بود

جدّی!!!