خوبه په
مجتبی که صندلی گاز می گرفت صاحب ماشین بود ، معروفه تو لایی کشیدن و ویراژ دادن
شنبه هم که با هم از بام کرج برمی گشتیم بارون گرفته بود ، سرشده بود دیگه منم drift کردنم گرفته بود ، بنده خدا قسمم می داد
حالا دیدی اشک درآوردن وقتی تو ماشین من کسی باشه یه عمر غیر ارادیه
با یه ماشین پر از رفیقای مثلا خیلی راننده می رفتیم دانشگاه من پشت فرمون بودم ، تا دانشگاه یکیشون سکته کرد ، اون یکی انواع و اقسام قسمهارو خورد ، یکی هم صندلی رو گاز می گرفت
سلام
خوبه
من که رانندگیم حرف نداره ، اشکه اونی که پیشم میشینه در میاد ، هیچکی هم تو کل کل کردن و لایی کشیدن حریفم نمی شه
خواستی از بالاییت سوال بپرس ، اون تجربه کرده