نتایح جستجو

  1. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  2. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  3. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  4. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  5. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  6. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  7. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  8. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  9. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  10. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  11. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  12. F.H

    ببین دیگه من الان هستم ولی تو نیستی:( ای خدااا چرا منو تحویل نمیگیری ؟ واقعا چراااااا؟:cry:

    ببین دیگه من الان هستم ولی تو نیستی:( ای خدااا چرا منو تحویل نمیگیری ؟ واقعا چراااااا؟:cry:
  13. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  14. F.H

    بی صدا میای بی صدا میری !! چه جوریاس؟

    بی صدا میای بی صدا میری !! چه جوریاس؟
  15. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  16. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  17. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  18. F.H

    آخی همین سختی هاس که خاطره میشه من که بیکاااااااار..........

    آخی همین سختی هاس که خاطره میشه من که بیکاااااااار..........
  19. F.H

    پس بیگیر ;)

    پس بیگیر ;)
  20. F.H

    جالب بود ولی مهندس جان معماری نیس که!!!کار عمرانیاس بیشتر:D نه؟

    جالب بود ولی مهندس جان معماری نیس که!!!کار عمرانیاس بیشتر:D نه؟
بالا