-- داشتی به چی فکر می کردی؟
زن آه کشید:داشتم به زمین فکر می کردم.
- ولی اون جا ما خیلی اذیت شدیم.یادت که نرفته؟
زن به آسمان نگاه کرد:در عوض چیزی داشتیم که مال خودمون بود.
- اشتباه نکن.من و تو هیچی از خودمون نداشتیم.
زن دست در نهر عسل کرد.به نقطه ایی خیره شد:چرا داشتیم.
- چی داشتیم؟
زن کمی...