نتایح جستجو

  1. atousa_m

    تو هم نیومدی؟

    تو هم نیومدی؟
  2. atousa_m

    سلام نیومدی هنوز؟

    سلام نیومدی هنوز؟
  3. atousa_m

    سیلام جیجر خوبی میلی؟؟؟؟؟؟ خاله خوبه؟ دلم برات تنگ شده عزیزم

    سیلام جیجر خوبی میلی؟؟؟؟؟؟ خاله خوبه؟ دلم برات تنگ شده عزیزم
  4. atousa_m

    پس چرا براش تاپیک نزدی؟؟؟؟؟؟

    پس چرا براش تاپیک نزدی؟؟؟؟؟؟
  5. atousa_m

    [IMG] خب...دلم می خواد سر و سامون بگیری:lol: می خوام صدای بچه ها تو که منو عمه صدا می کنن...

    [IMG] خب...دلم می خواد سر و سامون بگیری:lol: می خوام صدای بچه ها تو که منو عمه صدا می کنن بشنوم:cry:
  6. atousa_m

    :کوفت باشه ، باشه ، ما هم ماشین صداش می کنیم خوش باشی تا فردا بدرود

    :کوفت باشه ، باشه ، ما هم ماشین صداش می کنیم خوش باشی تا فردا بدرود
  7. atousa_m

    مگه بهت نمی گم افسونو اذیت نکن؟ من برم به مترو برسم اگه اذیتش کنی دفعه ی بعد که این ورا پیدات شد...

    مگه بهت نمی گم افسونو اذیت نکن؟ من برم به مترو برسم اگه اذیتش کنی دفعه ی بعد که این ورا پیدات شد یه خط خوشگل میندازم روی ماشینت...اصلاً اسم خودم و افسون و مهران و پژمان و ندا و ملیسا و حامد حمید رو با کیلید روی ماشینت حک میکنم که متبرک بشی و از شر شیاطین در امان باشی
  8. atousa_m

    اون دست منه و اون یکی هم صورت تو

    اون دست منه و اون یکی هم صورت تو
  9. atousa_m

    نمی خوای بری خونه؟

    نمی خوای بری خونه؟
  10. atousa_m

    باشه در خدمتیم من رفتم داداشی روزت خوش شاد باشی این پائینی رو هم داشته باش تا بعد .... (خنده...

    باشه در خدمتیم من رفتم داداشی روزت خوش شاد باشی این پائینی رو هم داشته باش تا بعد .... (خنده موذیانه)
  11. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    -- داشتی به چی فکر می کردی؟ زن آه کشید:داشتم به زمین فکر می کردم. - ولی اون جا ما خیلی اذیت شدیم.یادت که نرفته؟ زن به آسمان نگاه کرد:در عوض چیزی داشتیم که مال خودمون بود. - اشتباه نکن.من و تو هیچی از خودمون نداشتیم. زن دست در نهر عسل کرد.به نقطه ایی خیره شد:چرا داشتیم. - چی داشتیم؟ زن کمی...
  12. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    مدت ها تمرین کرد تا همان آدمی شد که همسرش، دوست داشت شبیه او باشد. و تازه،آن وقت بود که فهمید همسرش همان آدمی نیست که او انتظار داشت باشد.
  13. atousa_m

    ای بابا قضیه همون شنبه است من نمی دونم چرا امروز ... گیجه گرفتم

    ای بابا قضیه همون شنبه است من نمی دونم چرا امروز ... گیجه گرفتم
  14. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    ـ برسه یا نرسه به حال من که فرقی نمی کنه. ـ واسه چی این حرف و می زنی ؟ ـ آهی کشید و گفت:واسه این که من کلاغم.
  15. atousa_m

    واه واه واه به اوه پرچم وا مونده حسادت کنم؟؟؟؟ خودم دیدم سرش داد کشیدی

    واه واه واه به اوه پرچم وا مونده حسادت کنم؟؟؟؟ خودم دیدم سرش داد کشیدی
  16. atousa_m

    اینقذه به هم دیگه دل و قلوه بدین که دل و قلوه دونتون پاره بشه... دیگه هم افسون منو اذیت نکن:w00:

    اینقذه به هم دیگه دل و قلوه بدین که دل و قلوه دونتون پاره بشه... دیگه هم افسون منو اذیت نکن:w00:
  17. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    زن به نقطه ایی خیره شد:خیلی دلم می خواد منو تو آغوشت بگیری.نوازشم کنی و بگی که دوستم داری. آهی کشید:درست مثل وقتی که جوون بودم.
  18. atousa_m

    پژی اون قضیه شنبه رو اشتباه گفتم، یکشنبه بشه احتمالاً مهران شنبه شیفته حالا میتونی بری عروسی

    پژی اون قضیه شنبه رو اشتباه گفتم، یکشنبه بشه احتمالاً مهران شنبه شیفته حالا میتونی بری عروسی
  19. atousa_m

    من که نگفتم زن باباته داداشت هست که باشه خودتو می خوای لت و پار کنی خب بکن اما دیگه چرا گثافت...

    من که نگفتم زن باباته داداشت هست که باشه خودتو می خوای لت و پار کنی خب بکن اما دیگه چرا گثافت کاری راه میندازین؟
  20. atousa_m

    اعصابم خورده برقمون اومد نشد بپیچونم همه در رفتن من طعم کردم ، خواستم تلفن هامو از شرکت بزنم در...

    اعصابم خورده برقمون اومد نشد بپیچونم همه در رفتن من طعم کردم ، خواستم تلفن هامو از شرکت بزنم در همون حین برق اومد و ما موندگار شدیم
بالا