من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم
ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم
مثل شمشیر از هراسم دست و پا گم می کنند
خود ولی در دستهای دیگران زندانیم
بس که دنبال تو گشتم شهره ی عالم شدم
سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانیم
می زند لبخند بر چشمان اشک آلود شمع
هر که باشد باخبر از گریه ی پنهانیم
هیچ دانایی فریب چشمهایت...
و امروز روز میلاد دوباره تو است ،
در این هوای ابری نیز خورشید در لابه لای ابرها به انتظار دیدن تواست…
و این لحظه قشنگترین ساعت دنیاست،
و این ماه درخشانترین ماه دنیاست که تو را درون تصویر نورانی اش میبیند
تولدت مبارک دوست عزیزوآبانیم:gol: