نتایح جستجو

  1. F.H

    هیشی خب عزیزم همونطور که تو منو کشف کردی منم تو رو کشف کردم دیگه:D خوبه پس خوشحالی الان؟معروف...

    هیشی خب عزیزم همونطور که تو منو کشف کردی منم تو رو کشف کردم دیگه:D خوبه پس خوشحالی الان؟معروف میشیییییی
  2. F.H

    مرسی عالی بود راست میگه:احساس تملک حسادت به بار می آورد

    مرسی عالی بود راست میگه:احساس تملک حسادت به بار می آورد
  3. F.H

    خاطرت جمع باشه هرگز فراموش نمیکنم:smile: [IMG]

    خاطرت جمع باشه هرگز فراموش نمیکنم:smile: [IMG]
  4. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  5. F.H

    نی نییییییی ینی نت ات رو تمدید نکردی هنوز؟

    نی نییییییی ینی نت ات رو تمدید نکردی هنوز؟
  6. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  7. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  8. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  9. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  10. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  11. F.H

    مي توانی باشی حتی دردورتر ها اما می دانم هستی همين كه هستی روزهايم عطر تو را دارند و شبها روشن...

    مي توانی باشی حتی دردورتر ها اما می دانم هستی همين كه هستی روزهايم عطر تو را دارند و شبها روشن از خاطره مهتابيت.. .
  12. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  13. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  14. F.H

    مي توانی باشی حتی دردورتر ها اما می دانم هستی همين كه هستی روزهايم عطر تو را دارند و شبها روشن...

    مي توانی باشی حتی دردورتر ها اما می دانم هستی همين كه هستی روزهايم عطر تو را دارند و شبها روشن از خاطره مهتابيت.. .
  15. F.H

    الهی فدات نی نی جون چی شده که نیستی؟ چرا کم میای آخه؟خب بقیه هم که درس دارن,چکار میکنی نی نی؟ خب...

    الهی فدات نی نی جون چی شده که نیستی؟ چرا کم میای آخه؟خب بقیه هم که درس دارن,چکار میکنی نی نی؟ خب دلم میگیره میام خونتون میبینم نیستی:cry:
  16. F.H

    سلام بدک نیستم خوفم عید تویم مبارک قابل نداشت من هیچ وقت یادم نمیره کشف تویم:D

    سلام بدک نیستم خوفم عید تویم مبارک قابل نداشت من هیچ وقت یادم نمیره کشف تویم:D
  17. F.H

    مي توانی باشی حتی دردورتر ها اما می دانم هستی همين كه هستی روزهايم عطر تو را دارند و شبها روشن...

    مي توانی باشی حتی دردورتر ها اما می دانم هستی همين كه هستی روزهايم عطر تو را دارند و شبها روشن از خاطره مهتابيت.. .
  18. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم
  19. F.H

    لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره...

    لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
  20. F.H

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و...

    من از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف مي زنم اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم لبخند تو چون زورقی طلایی که بر دریای نیلی گذر می کند از پیش چشمان خیره من گذشت و من به یکباره زیبایی تو و تنهایی خود را یافتم
بالا