مجتبي جباري پدرش شهر بازي ميميره و باشگاه تصميم ميگيره كه بهش نگه تا تو روحيه اش تاثير نذاره و بعد از بازي همه با جام ميرن خونه جباري و تو راه علي منصوريان بهش ميگه كه پدرش به رحمت خدا رفته(قبلا قرار بود كه با جا برن خونه ناصر خان كه اين حادثه رخ داد)
پدر مجتبي صبح اون روز رفته بود فوتبال بازي...