You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
-
و گهگاهی دو خط .... کوفت
پژمان، به یاد لرد : کجاست آن پوشش سرمه ای؟
-
آره عزیزم
ما 6 تا تهرانیم
-
-
لرد بد نده عزیز
چی شده؟
مهران هم دکتره هاااا
-
-
شما خیلی مهربونی که می خوای مارو ببری شمال
-
قربونت برم خان داداش
ما دست پرورده ی شمائیم
شما اینقذه مارو با مهربونیات اشباع کردی که حالا می تونیم این مهربونی رو به دیگرون هم بدیم
-
واااااااای پژمان
تو خیلی مهربونی
البته که من نظرم به نظر پژمان نزدیکتره
-
حتماً دنبال کار باش
اونجوری می تونی یه شیرینی دیگه هم بابات کار پیدا کردنت به ما بدی
-
ما هممون مهمون این دنیا هستیم
مشکلی نست بازم ، سحری کله پاچه میزنیم
عصرونه هم می تونیم بخوریم
-
چش نداری ببینی ما یه روز بی کاریم؟
عصر کی میری؟
چه جوری میری؟
-
مشکلی نیست خاله جان
شنیدم داری میای تهران
یه شام هم تو بهمون بده
-
حـــــــــــــــامـــــــــــــد
من حوصله ام سر رفته
-
خب....از خودت بوگو ساناز جون
الان چه می کنی؟
کی دفاع کردی؟
موضوعت چی بود؟
چند شدی؟
-
-
-
معمولاً بستگی زمان داره
می تونیم ساعت 6 یه آبمیوه یا بستنی بزنیم
بعدش بریم شام
و بعدش بریم پژمانزاده زیارت رفیع بخونیم
-
خوشبختم ساناز جون
امیدوارم همیشه موفخ باشی و هر روز پر از موفخیت برات باشه
-
-
من و پژمان و مهران و طیبه و حامد و مریم
راستی ....اسمت رو نمی دونم عزیزم