نتایح جستجو

  1. .:ارمیا:.

    چرا؟ دوبار از پارک وی تا انقلاب پیاده رفتی؟!

    چرا؟ دوبار از پارک وی تا انقلاب پیاده رفتی؟!
  2. .:ارمیا:.

    :biggrin: بنشین کپیده گریه کنیم!

    :biggrin: بنشین کپیده گریه کنیم!
  3. .:ارمیا:.

    حاج آقا ناصر فیض!

    حاج آقا ناصر فیض!
  4. .:ارمیا:.

    تعابیر جالب امام خمینی درباره ی فلسفه و عرفان

    امام خمینی(ره) و مذمت منکران طریق عرفان امام خمینی(ره) و مذمت منکران طریق عرفان سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری! بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به صورت رمز و سربسته و در ادعیه و مناجاتِ اهل عصمت بازتر...
  5. .:ارمیا:.

    دفتر مدیریت تالار فلسفه

    ممنون بابت پاسخ. :gol: از اونجایی که "عرفان" و" فلسفه" با هم تجانس دارند؛ خوب میشد اگه یه همچین زیر تالاری اینجا وجود داشت که بحثهای فلسفی و عرفانی در کنار هم رؤیت بشن! زیر تالار "خدا، عشق، عرفان" بیشتر منحصر به دلنوشته ها و اشعار و گفتگو در مورد عشق و خداست و صرفاً اسم " عرفان" رو برای سه...
  6. .:ارمیا:.

    گیرم "بنویس"ش پیدا شد... "بخوانش" که پیدا نمیشه! :|

    گیرم "بنویس"ش پیدا شد... "بخوانش" که پیدا نمیشه! :|
  7. .:ارمیا:.

    دفتر مدیریت تالار فلسفه

    سلام. خدا قوت. نمیشه یک عدد زیر تالار داشته باشیم متعلّق به "عرفان"؟! جای خالیش بدجور احساس میشه. با تشکّر.:gol:
  8. .:ارمیا:.

    تفاوت فلسفه با عرفان

    آمیزش عرفان و فلسفه آمیزش عرفان و فلسفه آمیزش عرفان و فلسفه در "فلسفه ی ملّاصدرا" به خاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانی است که انسان را به معرفت الهی و خدا می رساند... پالایش می کند و در انسان اخلاق بوجود می آورد. ما نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیات مجرّد از معنویت و خدا و عرفان...
  9. .:ارمیا:.

    بنشین صاف و ساده گریه کنیم مثل یک خانواده گریه کنیم روی شنهای آبدار و نمور زیر پلهای جاده گریه...

    بنشین صاف و ساده گریه کنیم مثل یک خانواده گریه کنیم روی شنهای آبدار و نمور زیر پلهای جاده گریه کنیم [IMG] میرسد روزی از غمِ انگور زیر تابوت باده گریه کنیم زیرِ سوهان زندگی آن روز مثلِ آهنِ براده گریه کنیم [IMG] گرچه انقدرها هم آسان نیست بنشین ایستاده گریه کنیم گاهگاهی به حال آن شاعر...
  10. .:ارمیا:.

    در آن دقیقه که بار گناه سنگین است دعا نمیرود از جاده ی اثر بالا آسانسوری که جای 5-6 نفر است...

    در آن دقیقه که بار گناه سنگین است دعا نمیرود از جاده ی اثر بالا آسانسوری که جای 5-6 نفر است نمیرود به خدا با 40 نفر بالا!
  11. .:ارمیا:.

    یاران قرار نیست که بی ما صفا کنند مجبور می شوند مرا هم صدا کنند! در قحط اعتماد، امامان شهر نیز...

    یاران قرار نیست که بی ما صفا کنند مجبور می شوند مرا هم صدا کنند! در قحط اعتماد، امامان شهر نیز ناچار می شوند به هم اقتدا کنند صد بار گفته ام به همه دوستان خویش هرچیز را که زود نباید هوا کنند شادند از این که فیل هوا کرده اند باز یاران من همیشه هم این ماجرا کنند اما دوام وصل میسر نمی شود وقتی...
  12. .:ارمیا:.

    برو لالا. دفعه ی بعد اومدی خونه مون، لوبیا چیتی و قارچ و خون مهمونت می کنم! _________________...

    برو لالا. دفعه ی بعد اومدی خونه مون، لوبیا چیتی و قارچ و خون مهمونت می کنم! _________________ ولی کاش تا وقت سفرمون به سیستان بلوچستان، برادرانِ شیعه هلاک کن به ارّه برقی مجهّز بشن! همین طور از دور ارّه برقی رو بگیره طرفمون، ببره، خلاص! البته ما شانس نداریم... تا اونموقع عزیزان به ماکروفرهای آدم...
  13. .:ارمیا:.

    ماجرای هیربد طولانیه! حسش نیس... قسمت اولشو میگم فقط: یکی از همکارای دختر عموم، طرحش میفته...

    ماجرای هیربد طولانیه! حسش نیس... قسمت اولشو میگم فقط: یکی از همکارای دختر عموم، طرحش میفته زاهدان. یه شب میان کیسه میکشن سرش، سوار ماشین میکنن میبرنش یه مخفیگاهی تو کوه و کمر. بهش میگن هیربد خان_رئیسون_ تیر خورده، باید تیرو در بیاری. بمیره، می کشیمت! این داستان ادامه دارد...
  14. .:ارمیا:.

    رفتنی یادم بنداز حتماً با خودمون چاقوی تیز ببریم. بخوان با در کنسرو منسرو سرمونو ببرن، چاقوهه رو...

    رفتنی یادم بنداز حتماً با خودمون چاقوی تیز ببریم. بخوان با در کنسرو منسرو سرمونو ببرن، چاقوهه رو در میاریم، میگیم :"آقا جونِ مادرت با همین ببر، بنداز اونور!" با در کنسرو خیلی بده... نکه طولم میکشه...
  15. .:ارمیا:.

    اینو خوندم یاد خودمون افتادم: گفتم: شریک دائم اشعار هزل ما! گفت:ای رفیق قافله های هجای من...

    اینو خوندم یاد خودمون افتادم: گفتم: شریک دائم اشعار هزل ما! گفت:ای رفیق قافله های هجای من! گفتم: کفیل خرج تو عمریست بنده ام گفت: از خودم گرفتی و کردی برای من از بس به خنده سر به سرِ هم گذاشتیم از جا در آمدند همه دنده های من!!
  16. .:ارمیا:.

    حافظم حال نميده جديدا! "حافظم درد منو ديگه دوا نمي كنه..." . . . آره! ببین دیگه چقدر بی بخار شده...

    حافظم حال نميده جديدا! "حافظم درد منو ديگه دوا نمي كنه..." . . . آره! ببین دیگه چقدر بی بخار شده که من امروز داشتم با "املت دسته دار" ناصر فیض فال می گرفتم!!!
  17. .:ارمیا:.

    ریگی که دوره شو تموم کردن برادران گمناممون... موند هیربد. البته فک نکنم جذبه ش در حد عبد المالک...

    ریگی که دوره شو تموم کردن برادران گمناممون... موند هیربد. البته فک نکنم جذبه ش در حد عبد المالک باشه... ولی خب در حدی هست که جواز وداع گفتن با دارِ قالی(!) رو واسمون صادر بنمویه!
  18. .:ارمیا:.

    ترم بعد: سیستان بلوچستان، مهمون هیربد خان اینا!

    ترم بعد: سیستان بلوچستان، مهمون هیربد خان اینا!
  19. .:ارمیا:.

    سومی: زرد لاجوردی!! :)

    سومی: زرد لاجوردی!! :)
  20. .:ارمیا:.

    مصر صفا نداره... دوتا بلیط می گیرم واسه درگیری های داخلی سوریه. خوبه؟ چیمون از حسینیِ بای...

    مصر صفا نداره... دوتا بلیط می گیرم واسه درگیری های داخلی سوریه. خوبه؟ چیمون از حسینیِ بای کمتره؟! اتفاقاً روز خبرنگار داشت آقای بای رو نشون میداد تو تی وی... بدجور هوس درگیری کردم!
بالا