نتایح جستجو

آجی جونم سلام شعرات مث همیشه حرف نداشت دوست دارم بچگی ام را بغل کنم.... . . .خدا زیاد هم بزرگ نیست خدا در آغوش من جا می شود شاید هم آغوش من خیلی بزرگ است... فوق العاده بود مرسی گلم

:gol::gol::gol:

آره رفتم ناهار

چت شده؟ نبینم غمتو!:crying2:

سلام داداشی من اوووووووووووووووووووومدم

منم همین طور عزیزم ولی الان باید برم معذرررررررررررررررررررررت شرمنده

سلااااااااااااااااااااااااام داداش افشینم خوفی؟

داداشی جوووووووووووووووووونم من خیلی دپرسم امروز :crying::crying::crying: گند زدم رفت ...امتحانو میگم :crying::crying::crying: استاد به این نامردی ندیده بودم اه اه اه یه بار اومدیم عین بچه آدم درس بخونیم استاده بدجوری زد تو پرمون نمیذارن آدم پیشرفت کنه دیگه:mad: چقدر ما بدبختیم بعد این همه خر...

[IMG]

[IMG] ترا صدا کردم سکوت بود و نسيم که پرده را مي برد در آسمان ملول ستاره اي مي سوخت ستاره اي مي رفت ستاره اي مي مرد ترا صدا کردم ترا صدا کردم تمام هستي من چو يک پيالهء شير ميان دستم بود نگاه آبي ماه به شيشه ها مي خورد ترانه اي غمناک چو دود بر مي خاست ز شهر زنجره ها چون دود مي لغزيد به روي...

حالا تو قهر کردی؟؟؟ من باید برم بابای

راستی اینی که گفتی: دارمت............................... همیشه تو آینه بغل و یواشکی خیلی قشنگ بود از اون جمله های تاپه کاش همیشه اینطوری باشه... کاش همیشه یکی هوای آدمو داشته باشه... [IMG]

حالا کی گفته من غم دارم یکی از دوستام اومد یه سوال معادلات ازم پرسید خیلی عجله داشت باید جواب میدادم واسه همین دیر جوابتو دادم

نه بابا قهر نکردم چرا همه فکر میکنن من قهر کردم؟

سلام زهرا خانوم گل خوبی عزیزم ببین اگه بخوای مث من آدرس وبلاگتو تو امضات بذاری باید بری تنظیمات شخصی/ویرایش امضا و بعد تو این قسمت [IMG] آدرس وبلاگتو مینویسی

[IMG] من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم فروغ