نیستی و خونه خالیم پره از عطر نفسهات
نیستی و دیگه نمیاد تو خونه صدای پاهات
نیستی و اول قصه واسم آخرین کلامه
نه تمومم نمیشه دیگه این عذابی که باهامه
دوست دارم دوست دارم دوست دارم
منه تنها توی دنیا تورو دارم
بی تو تنهام!!!!!!
چطوری دخملی
به ما سر نمیزنی!!!!!!
فقط به احترام خان داداش
این پستو میزنم!!!!!!!!!
--------------------------------
سجاد جان امیدوارم همیشه و هرجا هستی بخت و سعادت یاورت باشه
خیلی چیزا ازت یاد گرفتم
خیلی مدیونتم خیلی
خیلی مردی و با مرام
خوش باش و خرم
قابلی نداشت
تو عالم دوستی که این حرفا رو نداره
راستی میبخشی تو تاپیک نگفتم!!!!
آخه با باشگاه خداحافظی کردم!!!!!!!!!
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=143942
لاله جان نمیشه اکانتو تا اونجایی که من میدونم بست!!!!!
اما میتونی پست رو عوض کنی
همینطور سوال امنیتی رو هم عوض کن
الان برات میگردم اگه چیزی بود بهت خبر میدم!!!!
خوب من از کی بهت گفتم میخوام از اینجا برم!!!!
مقصر اصلی ادمینه که به خاطر آرام که بیشتر بچه های باشگاه مریم و شانلی و خان داداش رو از دست داد
بچه هام وقتی کسی براشون عزیز باشه میرن جایی که اون عزیز باشه
اخراج مهرشاد و خداحافظی سهیل و میلادم که تیر خلاص بود!!!!!!!
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزلها بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم...