نتایح جستجو

  1. .:ارمیا:.

    یحیی: سلام. چطورین؟ پیرمرد: میبینی که... در حال مردنم. نه اینکه فکر کنی مردن کم چیزیه ها...

    یحیی: سلام. چطورین؟ پیرمرد: میبینی که... در حال مردنم. نه اینکه فکر کنی مردن کم چیزیه ها! اتقاقاً مردن مهم ترین کاریه که میشه خوابیده انجامش داد! [IMG]
  2. .:ارمیا:.

    معصومه: مرتضی میگه شما هیچ وقت از مریضا نمی پرسین واسه چی این بیماری رو گرفتن! یحیی: چه فرقی می...

    معصومه: مرتضی میگه شما هیچ وقت از مریضا نمی پرسین واسه چی این بیماری رو گرفتن! یحیی: چه فرقی می کنه؟ معصومه: ولی بقیه می پرسن. تا می بیننت، اوّلین چیزی که می پرسن همینه... همه... اینجا رو نمیدونم... ولی تو قرنطینه ی زنان همه ی مریضا از ترس کارایی که کردن میمیرن، نه خودِ مریضیشون! ولی من...
  3. .:ارمیا:.

    مرتضی: دست شما درد نکنه... کلاً شما آدم باحالی هستی! من به هرکی اینو میگما، مث دیوونه ها نگام...

    مرتضی: دست شما درد نکنه... کلاً شما آدم باحالی هستی! من به هرکی اینو میگما، مث دیوونه ها نگام می کنه! یحیی: خب کاری نداره... تو ام عین دیوونه ها نگاش کن! اینطوری بی حساب میشین! . . . مرتضی: انقدر از این آخوندایی که مبهم حرف میزنن خوشم میاد!!! [IMG]
  4. .:ارمیا:.

    پیرزن اینجا به من بهترین چیزها رو یاد داد . . . اینکه سطلای سنگینو بلند کنم و به خاطر اینکه...

    پیرزن اینجا به من بهترین چیزها رو یاد داد . . . اینکه سطلای سنگینو بلند کنم و به خاطر اینکه سنگین تر از این نیستن، خدارو شکر کنم. . . . اینکه طوری به زخمای مریضا نگاه نکنم که فکر کنن چیز عجیبی رو بدنشون دارن! یحیی [IMG]
  5. .:ارمیا:.

    یحیی [حدیث نفس] : پیرزن انقدر به همه چی ساده نگاه می کنه که وقتی باهاش حرف میزنی، آروم میشی. از...

    یحیی [حدیث نفس] : پیرزن انقدر به همه چی ساده نگاه می کنه که وقتی باهاش حرف میزنی، آروم میشی. از همه ی فکرهای پیچیده و بی معنی دنیا که تو سرت میچرخه، دور میشی. از این زجر مدام که کی هستی و قراره چی بشی! [سطل آب از دست یحیی میفته.] پیرزن: هه! تو هیـــــــچی نمیشی!!! [IMG]
  6. .:ارمیا:.

    وقتی به عنوان یه روحانی کارمو شروع کردم، خیلی زود فهمیدم سختی های واقعی زندگی مردم یا عذابهای...

    وقتی به عنوان یه روحانی کارمو شروع کردم، خیلی زود فهمیدم سختی های واقعی زندگی مردم یا عذابهای بی نتیجه شون واسم پر رنگ تر از هر چیزی شده... نمیتونم در مورد مردم تصمیم بگیرم... حس می کنم خدا سکوت کرده! یحیی [IMG]
  7. .:ارمیا:.

    شاهو: ... به جهنّم! خدا اگه ما رو دوس داشت که وضعمون این نبود... حتماً میخوای بگی خدا خیلی ما...

    شاهو: ... به جهنّم! خدا اگه ما رو دوس داشت که وضعمون این نبود... حتماً میخوای بگی خدا خیلی ما رو دوس داره! ها؟! شما آخوند تازه ی اینجایی دیگه؟ یحیی: آره. شاهو: حتماً اومدی بگی همه چی درس میشه! اصلاً همه چی از اوّل درس بـــــــــوده، ما خودمون خبر نداریم، ها؟ یحیی: نه! شاهو: خوشم اومد...
  8. .:ارمیا:.

    سلام. خوبم. دیشب تا 3-4 داشتم "پابرهنه..." می دیدیم. الان تیکه جالباشو میذارم تو پروفم، بخون.

    سلام. خوبم. دیشب تا 3-4 داشتم "پابرهنه..." می دیدیم. الان تیکه جالباشو میذارم تو پروفم، بخون.
  9. .:ارمیا:.

    كلي جواب تايپ كردم،همش پريد:| پابرهنه در بهشتو داري؟ . . . جل الخالق!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اصلاً...

    كلي جواب تايپ كردم،همش پريد:| پابرهنه در بهشتو داري؟ . . . جل الخالق!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اصلاً ندیده بودم اینو!! داشتم با خودم فکر میکردم که بهت بگم :"پابرهنه در بهشت رو دیدی، بیارم واست؟" بعد الان پیغامتو دیدم!!!!! تله پاتیزیشن!
  10. .:ارمیا:.

    منم که کلاً تو نطلبیده ها سیر می کنم... وقتی می گن: "ان شاء الله شما هم طلبیده بشید." احساس می...

    منم که کلاً تو نطلبیده ها سیر می کنم... وقتی می گن: "ان شاء الله شما هم طلبیده بشید." احساس می کنم تو آشغالدونیم... باید وایسم یکی یه نظر بندازه به من، برم واسه بازیافت!
  11. .:ارمیا:.

    دوش حورا زاده ای دیدم که پنهان از رقیب/ در میان یاوران می گفت یار خویش را: گر مراد خویش خواهی،...

    دوش حورا زاده ای دیدم که پنهان از رقیب/ در میان یاوران می گفت یار خویش را: گر مراد خویش خواهی، ترک وصل ما بگو/ ور مرا خواهی، رها کن اختیار خویش را ____________________ عجب حورا زاده ی فهمیده ای بوده!
  12. .:ارمیا:.

    من صید وحشی نیستم، در بندِ جان خویشتن/ گر وی به تیرم میزند، اِستاده ام پرتاب را

    من صید وحشی نیستم، در بندِ جان خویشتن/ گر وی به تیرم میزند، اِستاده ام پرتاب را
  13. .:ارمیا:.

    خاک پایش خواستم شد، باز گفتم زینهار!/ من بر آن دامن نمی خواهم غبارِ خویش را !!! :|

    خاک پایش خواستم شد، باز گفتم زینهار!/ من بر آن دامن نمی خواهم غبارِ خویش را !!! :|
  14. .:ارمیا:.

    غیرتم آید شکایت از تو به هر کس/ درد احبّا نمی برم به اطبّا !! اصلاً شما بفرما که لایّ الامور...

    غیرتم آید شکایت از تو به هر کس/ درد احبّا نمی برم به اطبّا !! اصلاً شما بفرما که لایّ الامور إلیک أشکو؟! :smile:
  15. .:ارمیا:.

    میدونم هستن. ولی خب... هیچی! خوش به حالتون... خوش به حالشون! شبتونم روحانی و نورانی. :gol::gol:

    میدونم هستن. ولی خب... هیچی! خوش به حالتون... خوش به حالشون! شبتونم روحانی و نورانی. :gol::gol:
  16. .:ارمیا:.

    من از تو پیش که نالم؟ که در شریعت عشق/ معافِ دوست بدارند قتل عمدا را !

    من از تو پیش که نالم؟ که در شریعت عشق/ معافِ دوست بدارند قتل عمدا را !
  17. .:ارمیا:.

    بنده ام! بنده به کشتن ده و مفروش مرا!

    بنده ام! بنده به کشتن ده و مفروش مرا!
  18. .:ارمیا:.

    یه چیزایی در مورد گمنامی و اینا نوشته بودی تو دفتر... قیدار قشنگ تجلیِ آرزوی تو اه... تو و من...

    یه چیزایی در مورد گمنامی و اینا نوشته بودی تو دفتر... قیدار قشنگ تجلیِ آرزوی تو اه... تو و من! که نمیدونم چرا کلاً "طلب" تو کارمون نیست... خوش نامی قدم اوّل است... از خوشنامی به بدنامی رسیدن، قدم بعدی... قدم آخر گمنامی است... طوبا للغرباء!
  19. .:ارمیا:.

    نداره چیه؟! خیلیم داره!... بی خیال. شما که راحت طلبیده میشید، واسه ما هم دعا کنید.:gol::gol:

    نداره چیه؟! خیلیم داره!... بی خیال. شما که راحت طلبیده میشید، واسه ما هم دعا کنید.:gol::gol:
  20. .:ارمیا:.

    سلام. رهروان راه شهدا 2 (شهیدیان)

    سلام. رهروان راه شهدا 2 (شهیدیان)
بالا