وقتي كه رفت و منو از ياد برد
هر چي كه داشتم همه رو باد برد
تو كنج عزلت خودم نشستم
هرچي كه آينه بود زدم شكستم
زخم زبونا رو به جون خريدم
از همه حتي از خودم بريدم
چه عشق ناروايي چه درد بي دوايي
چه زخم نا تمومي چه سرنوشت شومي
با توام اي كه آبرومو بردي
كشتي منو اما خودت نمردي
مث يه كابوس اومدي و رفتي...