نه بابا ! تو و پزشکی؟:biggrin: نمیخورین به هم
همون بهتر رفتی عمران;)
آخه چه معنی داره یه پسره تنها بره تو پارک غذا بخوره:D ( می دونی که ، زمونه برعکس شده):smile:
اتفاقا دو روزه كه بد شده خيلي گرم شده
من روزاي باروني رو ميگفتم كه يهو باروني ميشد يهو آفتابي:D
پس با هواپيما ميپري؟
ميخواي بري؟دلمون برات تنگ ميشه ما مشهديا:redface:
برا تابستون گفتي مياي نه؟
چه قصدي داري؟:D
اوو خوب ميرفتي ازت مصاحبه ميگرفتن يكم از دل مردم ميگفتي;)
اصن چرا غذاي بيرونو ميخوري؟چرا توي پارك؟:mad:
.
.
خوبه كه از عمران بودنت راضي اي وگرنه تا آخر عمر توي دلت مي موند
مث من كه عمران و معماري و روانشناسي رو باهم ميخوام
منم دبيرستان ميخواستم برم انساني از بس عشق روانشناسي...