نتایح جستجو

یا من اسمه دوا و ذکره شفا .... انشالله که هرچه سریعتر حالشون خوب بشه و لباس سلامت بپوشند ..

[IMG]

سلام عزیز دلم ........ مرسی که به یادم بودییییی [IMG]

دروغ هاي مادرم 2 دروغ هاي مادرم 2 درس من تمام شد و از مدرسه فارغ‎التّحصيل شدم. بر اين باور بودم که حالا وقت آن است که مادرم استراحت کند و مسئوليت منزل و تأمين معاش را به من واگذار نمايد. سلامتش هم به خطر افتاده بود و ديگر نمي ‏توانست به در منازل مراجعه کند. پس صبح زود سبزي‎هاي مختلف مي‏ خريد و...

دروغ هاي مادرم 1 دروغ هاي مادرم 1 داستان من از زمان تولّدم شروع مي‎شود. تنها فرزند خانواده بودم؛ سخت فقير بوديم و تهي‎دست و هيچگاه غذا به اندازه کافي نداشتيم. روزي قدري برنج به دست آورديم تا رفع گرسنگي کنيم. مادرم سهم خودش را هم به من داد، يعني از بشقاب خودش به درون بشقاب من ريخت و گفت...

اینم یه قصه برا دوستای گلم ... هروقت که اومدن و خوندن ...:gol::gol:

سلام معصومه قشنگم قابل نداشت خانومی ..:gol::gol:

پس چرا هیچکی نیستتت ...:w06: الان من هوس کردم قصه بگم ....:w04: یعنی برا خودم بگم .....:w05:

هوممممممممم....... حالا چون که خیلی مهربونی و دوست دارم ... اینم مخصوص خانومی عزیز .. [IMG]

سلام ......:gol:

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

سلام فلق خانوم ... خوبی ؟ التماس دعا عزیزم [IMG]

[IMG]

[IMG]