خاطرات عمر رفته در نظرگاهم نشسته
در سپهر لاجوردی آتش آهم نشسته
ای خدای بی نصیبان طاقتم ده ، طاقتم ده
قبله گاه ما غریبان طاقتم ده ، طاقتم ده
ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی
در میان توفان
بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد
یکباره مهر غم زده شد
بر...