چشم که می گشایی، به تو لبخند می زند زندگی.طلوعی دوباره است؛ فرصتی دوباره برای شکفتنبر تاقچه های روشن صبح، در تکاپوی سلام خداوندی:چشم هایت را برمی داری و می دوی درهای و هوی صداها و عطرها.شب را آرام می تکانی از جانمازت و ملکوت، بر گونه ات می خندد. از خبرها بگذر، از خیابان ها؛ از طارمی های خورشید...