پس از ان غروب رفتن اولین طلوع من باش من رسیدم روبه اخر توبیا شروع من باش
شب و از قصه جدا کن چکه کن رو باور من خط بکش رو جای پای گریه های اخر من
اسم تو ببخش به لب هام بی تو خالی نفس هام خط بکش رو با ور من زیر سایه بون دست هام
خواب سبز رازقی باش عاشق همیشگی باش خسته ام از تلخی شب تو طلوع...