نتایح جستجو

  1. phalagh

    فيـلترشكن قوي

    شرمنده . اسم بهتري به ذهنم نيومد.
  2. phalagh

    فيـلترشكن قوي

    سلام این نوع فيـلترشکن ها که خدمتتون معرفی می کنم صد در صد کار می کنه و تضمینی است و شما می تونید بدون هیچگونه شک و تردیدی ازشون استفاده کنید البته همیشه در نظر داشته باشید که این روزها فيـلترشکن های تقلبی و نوظهور زیادی وجود داره که بسیار مخرب هستند و سیستم شما رو به هم می...
  3. phalagh

    خنده داریم تا خنده!!!

    عکس شهید محمد رضا حقیقی شهیدی که در قبر خندید
  4. phalagh

    ضد زنگ!

    چه کار کنیم که گناه نکنیم؟! یکی از اون راههایی که باعث میشه آدم بتونه از گناه جلوگیری کنه، «تفکر و تأمل» به عاقبت اون کار زشتیه که انجام داده و باز تو همونجا گفتیم یکی از آثار مخرب گناه،‌ سختی تو مراحل مختلف زندگی و کار و... هست که اگه کسی به این مساله توجه داشته باشه، خودش یه عامل بازدارنده...
  5. phalagh

    رهایی ازانرژی های منفی

    عالي بود.و البته بسيار جالب
  6. phalagh

    مشکل ازدواج تنها مربوط به دختران دهه ۶۰ است

    اي بابا چي ميگين شما ني نيا. جالبه بچه هاي اول دهه چيزي نميگن شما آخريا اومدين وسط ؟:confused:
  7. phalagh

    خداحافظی با یک صلوات

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اينجور تاپيكا چون مرتب پست ميخورن فقط باعث ميشن كه تاپيكاي اصلي كه توشون بحث ميشه به ته تالار فرستاده بشن و از ديد پنهان بشن. اگه هدف فرستادن صلواته تاپيكاي زيادي هست...
  8. phalagh

    ولایت فقیه

    اين تاپيكو من مهم كردم پس اگه بحث جهت فكري بود اصلا مهمش نميكردم. بعدم ديگه كسي اينورا سر نزد. پروفايل تك تك بچه هايي كه ميومدن اينجا سر زدم ديدم اكثرا مدت زمان زياديه كه به سايت سر نزدن. تاپيك متروك مونده و بچه هاي پايه اش هم ديگه نميومدن. به خاطر همين عادي شد. اگه ميخواستم حذف كنم اين كار رو...
  9. phalagh

    سلام بله تاپيك سياسي ممنوعه

    سلام بله تاپيك سياسي ممنوعه
  10. phalagh

    دفتر مديريت تالار اسلام و قرآن

    ميگن يه روز يه پيرمرده با پسرش الاغشونو ميبرن سمت بازار كه بفروشن. براي اينكه تو راه الاغ خسته و بي جون نشه كه قيمتش بياد پايين سوارش نميشن.ناظری از این صحنه بخنده میفتد اینهارو نگاه کن چقدر نادان هستند پیاده می روند! پسر كه سبكتر بود سوار خر ميشود ناظر دیگری با دیدن صحنه میگوید عجب پسر بی...
  11. phalagh

    دفتر مديريت تالار اسلام و قرآن

    شرمنده ها بازم ميگم به قول معروف در مثل جاي مناقشه نيست. ولي من بازم ياد اون پيرمرده افتادم كه با پسرش داشتن الاغشونو ميبردن بازار كه بفروشن. فكر ميكنم در مورد علت مهم بودن اون تاپيك حكايتها magnet خوب توضيح دادن. اونجا كه قرمز كردم. در مورد سرو سامون دادن هم خب اره ميخوام. چرا كه نه. اين بحثا...
  12. phalagh

    آره خب!!!!

    آره خب!!!!
  13. phalagh

    والا منم كليد اديتو زدم اونو هم ديدم. اما فكر افسون اصلشو پاك كرده اين جمله رو جاش گذاشته. چون...

    والا منم كليد اديتو زدم اونو هم ديدم. اما فكر افسون اصلشو پاك كرده اين جمله رو جاش گذاشته. چون گاهي وقتا خودم اينكارو ميكنم. چون ميدونم شماها ميايد اديت ميزنيد اصلشو ميبينيد.
  14. phalagh

    [IMG]

    [IMG]
  15. phalagh

    [IMG]

    [IMG]
  16. phalagh

    براي خواندن ادامه داستان به لينك زير برويد. داستان زندگي بتي

    براي خواندن ادامه داستان به لينك زير برويد. داستان زندگي بتي
  17. phalagh

    توي كوچه و بازار پيش بچه و بزرگ سينه را جلو مي داد و مي گفت كه من بايد با دختر پادشاه عروسي...

    توي كوچه و بازار پيش بچه و بزرگ سينه را جلو مي داد و مي گفت كه من بايد با دختر پادشاه عروسي كنم.مردم به او حسن ديوانه مي گفتند. بعضي اوقات هم او را دست مي انداختند و مي گفتند : « خبردار! اعليحضرت والامقام، حسن كچل ديوانه وارد مي شود.» در روزهاي جشن، حسن كچل روي كدو تنبل بزرگي عكس صورت مي كشيد و...
  18. phalagh

    [IMG]روزي روزگاري، در خانه اي كوچك زن و شوهر پيري با تنها پسرشان زندگي مي كردند. اسم اين پسر حسن...

    [IMG]روزي روزگاري، در خانه اي كوچك زن و شوهر پيري با تنها پسرشان زندگي مي كردند. اسم اين پسر حسن بود. حسن كچل بود و يك موي توي سرش نبود. مادر برايش قصه مي گفت و او به قصه ي حسن كچل و دختر پادشاه بيشتر علاقه داشت. حسن كم كم بزرگ شد ولي دنبال هيچ كاري نمي رفت. تنبل نبود. همه دنيايش رويا و خيال...
  19. phalagh

    دوتيكه هم نه و اسپيلت

    دوتيكه هم نه و اسپيلت
  20. phalagh

    جديدا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

    جديدا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
بالا