هر برگی كه دست روزگار از دفتر زندگانیم جدا می كند،
آرزویی شیرین را با خود به همراه دارد كه با فنا شدنش،
جزئی از وجود مرا به تباهی می كشاند؛؛؛
و من هر روز در انتظار برگی دیگرم؛؛؛
ولی افسوس كه آن روزهای خوش هرگز فرا نخواهند رسید...
و شاید روزی كه از آن می گریزم فرا رسد و من در گورستان...