نتایح جستجو

یه تكیه گاهی واسه این دل من / یه وقت نری جدا نشی تو از من رفیق نیمه راه دل نباشی / چه سوتوكوره اگه تو نباشی

اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو غم را با هزار بدبختی خوابانده ام:cry:

اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو غم را با هزار بدبختی خوابانده ام:cry:

گفتي مسافري و من آنقدر عاشقم که سال هاست نماز دلم را شکسته ميخوانم . . . :D

روزی با ۲ چوب کبریت آدمکی ساختم تا تنهاییم را با آن قسمت کنم امروز اتاقی دارم پراز آدمکهای چوبی اما هنوز تنهایم…

برای یبار هم که شده بیا دست به خلاف بزنیم… من اندوه تو را میدزدم… تو تنهایی مرا…

چه فرقی میکنه پاییز یا بهار وقتی اونا باشن و تو نباشی چه تفاوتی داره شنبه یا جمعه وقتی هفت روز هفته به انتظار بگذره مهم اینه که لحظه ها میگذرن ولی تو کنارم نیستی…!!!

عکس کوچیکه مال خدته؟

ممنون بابت...قبول درخواست...امیدوارم..دوستی شادی داشته باشیم:gol::heart:

ممنون بابت...قبول درخواست...امیدوارم..دوستی شادی داشته باشیم:gol::heart:

ممنون بابت...قبول درخواست...امیدوارم..دوستی شادی داشته باشیم:gol::heart:

ممنون بابت...قبول درخواست...امیدوارم..دوستی شادی داشته باشیم:gol::heart:

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد

. دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . . . . خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار . . . . . . هنوز هم… از بین کارهای دنیا… دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد