الهی باخاطری خسته ازاغیاروبه فضل توامیدوار
دست ازغیرتو شسته ودرانتظاررحمتت نشسته ام
بدهی ،کریمی. ندهی، حکیمی
بخوانی، شاکرم. برانی، صابرم
الهی.................................
احوالم چنان است که میدانی
واعمالم چنین است که میبینی
نه پای گریز دار ونه زبان ستیز...