نتایح جستجو

سلام مجدد ممنون از پستهاتون

هیچکدوم از بچه هایی که تاپیکهای جدید و زدن نشناختم از قدیمیا کسی هست یادش بخیر چه روزایی بود چقدر معتاد شده بودیم چقدر دوست داشتیم آخرش سر این سایت کارم به روانشناس رسید یادش بخیر. کسی تا پیکهای موفق ترین زوج باشگاه یادش هست ؟؟؟؟؟؟؟ یادش بخیر

هیچ دلی بی بهانه نمی تپد نمیدانم بهانه ها دلگیرند یا دلها بهانه گیر...

گويند بهشت و حورعين خواهد بود آنجا می و شيروانگبين خواهدبود گر ما می ومعشوق گزيديم چه باک چون عاقبت کارچنين خواهدبود

همه دلخوشیم به اینه که تو یادت موندگارم گر چه عمریه تو این دشت یه خزونه بی بهارم

وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونانکه بایدند نه باید ها..... مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمری است لبخد های لاغر خود را در دل ذخیره می کنم: باشد برای روز مبادا اما در صفحه های تقویم روزی به نام مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز...

تو می آیی، یقین دارم که می آیی.زمانی که مرا در بستر سردی میان خاک بگذارند، تو می آیی یقین دارم که می آیی

این تاپیک جزء تاپیکای قدیمی باشگاه محسوب می شه و یه زمانی خیلی طرفدار داشت بعد از این مدت خوشحالم که هنوز پست هایی تو این تاپیک نوشته می شود

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم...دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم.... از عشق تو.....از داشتن تو...اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش بگیرم بوسه ای از سر عشق به...

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا، دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را… این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم...

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا، دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را… این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم...

خدایا تقدیر مرا خیر بنویس آنگونه که آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم

شاید این جهان مکث قصه گو باشد، میان یکی بود... یکی نبود...

من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد پس چرا؟ پس چرا عاشق نباشم

ببین چند تا بهار اومد و از تو خبری نیست ببین چه کرده غم با من و از تو اثری نیست

گر حال تو همچون من آشفته خراب است گر خواهش دلهای من و تو بی حساب است ای وای به حال هر دوی ما ای وای به حال هر دوی ما

قسم به ماهی های قرمزی که در غریبترین تنگها زندگی می کنند ,به گلهای آفتاب گردان که همیشه دلتنگ نورند... دلم برای نگاه تو تنگ شده به کبوتران قسم , به بادبادکهایی که ناگهان در سینه آسمان گم میشوند, دلم کودکانه برایت پر می زند...

سلام نگین عزیز خوبی خانم خوش می گذره؟ درسها خوب پیش می ره

سلام خانم احوال شما خوبی خانم ثمین عزیز

سلام دوست عزیز امیدوارم مثل همیشه خوب باشی