تو تنها دری هستی ای هم زبان قدیمی
که در زندگی بر رخم باز بوده است
تو بودی و لبخند مهر تو،...اگر روشنایی
به رویم نگاهی گشوده است
مرا با درخت و پرنده،نسیم و ستاره تو پیوند دادی
تو شوق رهایی به این جان افتاده در بند دادی
تو آغوش همواره بازی
بر این دست همواره بسته
تو نیروی پرواز و آواز من بی فرازی...
سلااااااااااااااااااااام
خاله من خوفم....دانشگاه هم خوفه ولی خالت دلساشو نمیخونه....:weirdsmiley::weirdsmiley:...
خاله جون ایلاد نداله که...هلچی کمتل بیای به نفعته..میشینی دلستو میخونی...بعد هم امکانات dsl برای فیبل نولی هم میدن(انشالله)....تازش هم خاله ای...ما که همه عمرمون فیبل نولی بودیم...
عطش، تابستان و من
گنجشکی کوچک که به جرعه آبی خوشنودم
و به ریزه نانی راضی
احساس خوشبختی ابدی با من است
پرواز،
رازی است که در من نخواهد مرد
دنیا بالهای من است
عطش، تابستان و من
گنجشکی کوچک که به جرعه آبی خوشنودم
و به ریزه نانی راضی
احساس خوشبختی ابدی با من است
پرواز،
رازی است که در من نخواهد مرد
دنیا بالهای من است