نتایح جستجو

فكر كنم ديگه كم كم بايد از باشگاه جدا شيم,ديگه كلاسمون رفته بالا:cool:

هوراااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!;)

واي....عين لحظه ي تحويل سال نو مي مونه:D

بچه ها داريم به 200صفحه نزديك مي شيم....................

بچه هاي پرند اين جوري نيستند عزيزم...البته من منظورم افراديه كه توي اين سايت هستند.اگه بتونند بيان حتما ميان:gol:

مي شه بگيد چي درسته؟؟؟؟؟

پس اين جوري هيچ وقت تعدادمون زياد نمي شه!!

بچه ها اگه به درخواست هامون اهميت ندادند بايد بريم با عمو جاسبي صحبت كنيم,اگه اون هم توجه نكرد بايد يه راهپيمايي خفن راه بندازيم تا اين ها بفهمند اين همه پولي كه ميديم واسه پول توجيبي بچه هاشون نيست:cool:===========>پست يك جوگير:biggrin:

اين طور كه معلومه به سياه لشكر نياز داريم....دوستان اگه كسي رو سراغ داريد لطفا دريغ نكنيد;)

خب منم همين رو مي گم ديگه!!بايد تعداد بالا باشه!به خاطر همين گفتم يه روزي باشه كه بچه هاي صنايع هم بتونند بياند....اگه قراره تعدادمون كم باشه نريم بهتره!!

شرمندم.......................................................هروقت كارم داشتين نبودم هروقت كارتون داشتم بودين

سلام....چه طوري خوبي؟؟؟از دست من ناراحتي؟!

سلام...خوبين؟چه خبر؟؟

خواهشا يكي كه دقيق و نكته بين هست همه ي مشكلات رو بنويسه...حتي همين سيالاتي كه بچه ها مي گند رو بنويسيد....با يك ساعت قبل براي هماهنگي هم موافقم البته يك روز قبل بيرون از دانشگاه هم,مي تونيم همديگه رو ببينيم و با هم تك تك مشكلات رو بنويسيم .اين هماهنگي خيلي مهمه!اگه هدفمون رو جدي بگيريم و باور...

نه نه!اصلا موضوع اين حرف ها نيست.وقتي مي ريم پيش دكتر قمي حداقل بايد 50نفر باشيم يا نه!!؟من فردا مي رم دانشگاه با بچه ها صحبت مي كنم اما بايد اكثر بچه ها بتونند بياند ديگه!درسته؟؟اگه يك شنبه نتونستند بيان چي؟

مرد به اين نازي!!!بچه هاي مكانيك همش دارند در مورد خوبي هاش مي گند:D:smile:خدايي تكه!!

بچه هاي صنايع فكر نكنم يك شنبه بياند!اگه يك شنبه باشه من هم نميام.

من هميشه با كار حساب شده موافقم!!مسلما اگه تعداد كساني كه اين نامه رو امضا مي كنند زياد باشه مجبورند به خاطر جو سياسي موجود سريع رسيدگي كنند!!وقتي دانشگاه ما از لحاظ امكانات آموزشي محدوده براي چي بايد رشته اي مثل آي تي 150نفر پذيرش داشته باشه؟!!براي چي بايد تعداد استادهاي خوب هر رشته و...انقدر...

دقيقا موضوع رو يادم نمياد ولي اين جوري بود كه من عاشق شدم:smile: يه روز توي طبقه ي چهارم دهقان داشت با يه پسره دعوا مي كرد....داد و بي داد!پسره مي گفت شما حق نداريد به من بي احترامي كنيد....دهقان هم مي گفت چرا دروغ مي گي من بي احترامي نكردم!!!پسره مي گفت من شخصيت دارم...دهقان هم مي گفت بر منكرش...

بچه ها به نظر من يكي دو هفته ديگه اعتراض كنيم بهتره....