نتایح جستجو

بین من و بهنام و رضا و علی و بقیه شمشیر حکم می کنه ....ما با هم دشمنیم ....ولی فرزندان همدیگه رو دوست داریم

شبت خوش وحید خان :smile:

ببخشید میخواستم تو لیست سیاه اضافه ات کنم چون دختر بهنامی...اشتباهی درخواست دوستی دادم

............................................. برا اینکه بحث نشه از پست هایی که نقل گرفته بودم عذر می خوام که جواب نمیدم ...چون من جواب بدم همه باز میانننن....شبتون خوشششش... خوشحال شدم همتون دیدم ....حتی از دیدن تو رضا .... خوب بخوابین .....کسی لای در نمونه دختر بهنام .....برق ها رو خاموش کن...

تو برا چی پستی که مال تو نیست می خونی دخمل ؟ این پست دختر بهنام که اسمش اینقده سخت یادم نمیمونه :| .....

نه دکتر که مستقیم از بالا بالاها برنامه اش گرفته بود ....می گن خود خدا بوده اومده بود یه طرح جدید بزنه نه اختیار داری دخترم ....من گفتم بابات نیست احساس غریبی نکنی ....وگرنه می تونستم بگم برو تو آشپزخونه با وحید ظرف ها رو بشور

بابایی این به عنوان یه نصیحت از طرف من بشنو : از بعضی مرزها هیچوقت نباید عبور کرد ، چون نتیجه اش ویران کننده است.....اسپم هرگز برنده و بازنده نداره ....سرت بالا بگیر بگو من بردم ....

نمی خواد به حرفشون گوش کنی ....برو همون در ببند بزار باد نیاد ....پاشو دختر خوب ...همون در ببند ....اونجا رو هم یه دستی بکش رو میز تمیز کن ......

امیر خیار ندارین خسیس؟ این میوه ها چیه ؟ برو میوه خوب بیاار.....موز ..خیار .. هلو و اینا :|:surprised:

ما یه بیمار داشتیم اسمش بهنام بود ...نگو بیماریش واگیردار بود هممون گرفت:| دختر؟ نهههههههههههههههههههههههه.....می دونستم همه اون فیلم هایی که دیدم به واقعیت تبدیل میشه ....دخترم جلوی چشمام کشتین :|...من انتقام می گیرم ناصر شروع نکن ها .....ته این جاده بسته اس :| ....

حالا که اصرار داری....ناصر جون ازت تشکر می کنم ...متشکرم ...ممنونم ....سپاسگذارم ممنون آقا وحید .....عادت میکنی .....سخت ولی ممکنه .....اینا همه یه زمانی خدایان اسپم بودن خداحافظ ....میری در هم ببند ...بهنام وا گذاشته بود .... سوس ک نمیره اونجا ...خیالت راحت :|

دخترم من یه پست عذر خواهی دادم کههههههه.....الهی تو من نصف کنی :| شما یه مدت با رضا حرف نزنی درست می شه .....ما که عادت کردیم آره شنیدم ...اما خیلی قدیمیه جوون های اون زمان پیر شدن ....برا ما صدق نمی کنه نهههههههههههههههههههههههه.....دخترم با من این کار نکن

خسیسسسسسسسس...تو همین تشکرات هم خسیس بازی کن ...تو گفتی ما هم باور کردیم که تشکرات تموم شده ..... بگو به من دوتا بده دارم کلکسیون جمع می کنم

خودت در جریان بزار.....ببین جریان به کدوم سمت میبرتت به همون گیر بده من خودم به دخترم کمک می کنم ناصر بکشیم جاش یه بچه از پرورشگاه بگیریم

از بچگی میخواستم جواد خیابانی باشم :| خداحافظیییییییییییییییییییییی کابوس از رو خود رضا می سازن ... ای بابا من به عمر ماموت اینجا بودم :| .....با تشکر و اینا کار درست نمیشه ......حالا تشکر هم نکردن اتفاقی نمیفته ....زنده باد خودم :|

بهت گفتم اون دیدی دیگه با من حرف نزن .....:| ...برو اونورا ......تو فیلمی که یکی به دست یه موجود عجیب غریب نمیره فیلم نیست نهههههههههههههههههههه.....دخی اصلا اینجوری نیست ....من گفتم برات خواهر بیارم با 600 تا خواهر دیگه ات از تنهایی در بیاین :| ......نمی خواد ظرف ها رو بشوری دخملم تولد ما که...

خب بچه ها از اونجایی که فردا من ساعت 11 با استاد پایان نامه ام قرار دارم و بعد از ظهر باید برم دانشگاه راه دور ......و قرار بود صبح یکم مطالعه داشته باشم ......یک ساعت دیگه هم می مونم ;)

آهان مبارک باشه تولدشون ......منم بابای مجازی ات :d......

شبت خوششششششششششششش......داری میری این علی رو هم ببر مشق هاش مونده .....در هم زیاد نکش گرم شده یه هوایی بیاد تو ..... یعنی از همون اول خسیس یودی ها .....حالا فردا میاین می گه کیک دیروز دادم .....من که میوه و شیرینی ندیدم ...شما دیدین ؟

بگو برا من پررنگ باشه ... دست گل ات درد نکنه جدی تولدت ناصر؟ من بهت تولدت تبریک می گم و متاسفم که با امیر هم ماه ای ...خدا صبر ات بده ...به هرحال تو هر ماه ای یه دونه خوب هست یه دونه بد ...مثل اردیبهش که خوبش منم بدش رضا من باباتم :|"