نتایح جستجو

فرزان حجت نباشه یهوووووووووووووووووووووووووووو :biggrin:

ارمین سعی کن زود زود بیای یخورده به من انگیزه بدی بشینم بدرسم خداحافظ همگییییییییییییییی:gol:

ok ghorban مرسی از راهنماییات برم یه برنامه بریزم;)

ارمین جو گیر شدیناااااااااااااااااااااااا :biggrin: البته درستشم همینه ;)

yasha mohandes منم همچین برنامه ای میریزم حیف این روزاس اینجوری بی هدف هدر برهههههههههههههه ;)

:crying2: نمیتونممممممممممممممممم به کی بگم دردمووووو؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :crying2: :crying2:

سلام گلم فرزانه بیا منو توام بعد مسافرت مثل ارمین بریم کتابخونه بدرسیم هان؟!!؟؟ اخه من تنهایی حس خوندنم نمیاد فکر کنم عادت کردم به گروهی خوندن:D

اوکامی چه جوری میدرسی؟ من حس درس خوندنم پریده دوس دارم بخونماااااااا ولی نمی شهههه رمز موفقیت میخوام؟!؟!؟!؟!!؟؟!؟!؟!؟!

اوکامی جان جدا اینکارو میکنن؟؟؟؟:confused: ولی دانشگاه تبریز این کارو نکرده دوستام با علی راد هم گروهی شدن ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟!؟!؟

سلام به همگی خوبید بچه ها جون؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

فدات مهندس شب خوش

پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد! روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه...

بچه ها نت فرزان قطع شد از همگی معذرت خواست منم سرعتم پایینههههههه ولی پستاتونو می خونم و فعلا نظری ندارم ;)

خواهش میکنم مهندس :gol:;)

خوب گفته هااااااااااااا عالی بود:gol:

سلام هر تازه واردی که میاد احساس میکنم حجت که داره سرکارمون میزارهههههههههههههههه:confused: خوش اومدی

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد. معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد زيرا با وجود اينکه پستاندار عظيم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسيار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسيد: پس چطور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ...

سلام ممنون تو خوبی؟ چه عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یخورده سرعتش پایینه 20مینش مونده فدات ممنون

فدات در حال لود هستش چوخ مرسییییییییی