باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
برگ های پاییزی
سرشار از شعور ِ درخت اند
و خاطرات ِ سه فصل را بر دوش می کشند ،
آرام قدم بگذار ....
بر چهره ی تکیده ی آن ها
این برگها حُرمت دارند..
درد ِ پاییز ،درد ِ " دانستن " است .
برگ های پاییزی
سرشار از شعور ِ درخت اند
و خاطرات ِ سه فصل را بر دوش می کشند ،
آرام قدم بگذار ....
بر چهره ی تکیده ی آن ها
این برگها حُرمت دارند..
درد ِ پاییز ،درد ِ " دانستن " است .
مادربزرگ
پای زنانگی ام
در کدام افسانه ات سُر خورد؟!
لا به لای انگشتهای دیو جا ماندم
بی چراغ جادو…
برگرد
قصه از اول بگو
کودک آرزوهایم
عصا گم کرده است
[IMG]
مادربزرگ
پای زنانگی ام
در کدام افسانه ات سُر خورد؟!
لا به لای انگشتهای دیو جا ماندم
بی چراغ جادو…
برگرد
قصه از اول بگو
کودک آرزوهایم
عصا گم کرده است
[IMG]
خــــ ـوب است که زن هستم
همین که اگر از زنانــــ ـگی بیفتم،
می شوم تو
می شوم مرد !
اما تو اگر از مردی بیفــــ ـتی،
می شوی هــــ ـیچ !
می شوی نــــ ـامرد ...
بگذارید سر خسته اش را بر شانه شما بگذارد
موهایش را نوازش کنید
پیشانی اش را ببوسید
قربان صدقه اش بروید
مادر را می گویم !
گاهی هم برای مادر ، مادری کنید...