نتایح جستجو

چه دخترخوفی

خداروشکر کلوچه خور نیستم عزیزم

من لباشک میخوام....اصلا خودم میرم میخرم....

ایشاله حسابی خوش گذشته باشه ویه عالمه لباشک برامون آورده باشی

سلیقت عالیه سودی جونم...منم دوست دارم

منم نمیتونم راه برم...ولی خیلی باکلاسه

الی دو روزه نیستی؟ رفتی مسافره؟

ممنون خیلی زحمت کشیدی آقای دکتر خوش قلب:)

سلام فاطمه حونم خوفی؟

کشب خوشکلی بود...میسی خاله

من خیلی وقته دور دوست داشتن رو خط کشیدم تاکسی خودش نیاد اونم خواستکاری رسمی من کاری نمیکنم حالا هرکی میخواد باشه

هه هه برم بهش بگم بیا دوباره این پیچو بازکن یا یه چیزی شبیه به این مثلا:d نه دیگه تابلو میشه وزشته... اونم اگه خوشش میومد خودش میومد یه حرفی چیزی میزد...وقتی نیومده یعنی نمیاد..واینجاست که من دیگه کاریش نمیتونم بکنم :( کلا موردهای اینجوری برام کم پیش نیومده...همه ازدست رفته:biggrin:اینم...

من ازاون ور افتادم دیگه

باید یکی که منو میخواد خودش کمکم کنه وگرنه واقعا من تنهایی نمیتونم کاری بکنم...

گیرنده دیگه...بزارتو دنیای خودم بمونم...

تو این مسائل تجربه بهم ثابت کرده کاری ازم برنمیاد .جدا نمیتونم..حالا اگرم اون بنده خدا یا اصلا هرکسی خوشش بیاد ازمن اونم دچارمشکل میشه چون نمیتونه بیاد وعنوان کنه من فقط تو نت شیطونم وتوی خونه..بیرون نه اصلا..سودی میدونه:(

نه بابا عشق چیه سودی :w00: ازای چیزا زیاد پیش میاد نمیشه که آدم فوری عاشق بشه سنگین رنگین باید بود :w09:

نه بابا چیزی نوشته نمیشه چون من بلت نیستم..منم که عمرا کاریدر ای جهت انجام بدم..دیگه همه منو میشناسن چقد جدیم بیرون... کسی جرئت نمیکنه بیاد سمت من .... ای بابا اینم اخلاقه من دارم مامان

ازاون که پیچ رو اومد سفت کرد خوشمان امد مث این فیلمای قدیمی:redface:اما خب اینقدری بلت نیستیم بفهمانیمش:mad:اینم شد زندگی:w05:

شاید :d