نتایح جستجو

سلام مامان گلاب. ممنون از نظرتون در مورد اون آخرين كارم تو محفل.راستش اون كار رو نمي تونستم ادامه بدم آخه خود آهنگ همين قدر بود. آخرين كار بود ديگه. به بزرگي خودتون ببخشيد.

روزي شما خواهيد فهميد كه اگر انسان بداند كه بشر هيچ و پوچ است و اگر بداند كه چهره خداوند موحش و زشت است نمي تواند بخوبي زندگي را برگزار كند.

خداي شما يك آنارشيست و هرج و مرج طلب است كه شيوه ها و انواع طريقه ها را مخلوط و درهم مي كند،او تصور مي كند كه در عين حال هم قدرت دارد و هم عدالت گستر است ولي در حقيقت اين ادعاها فاقد حقيقت و راستي و نتيجه است...

اشيا را حقيرتر از آن مي دانم كه با ديده غر مست به آن بنگرم.... من اقلا اين آزادي را براي خود حفظ كرده ام كه همه چيز و همه كس را بديده تحقيربنگرم!!

شريك جنايات خدا شدن بهتر از قرباني او شدن ست

در اين دنيا به هيچ چيز اعتقاد ندارم جز به شراب.حتي بوجود خدا هم اعتقاد ندارم...

هميشه وقتي سر و صدا زياد است هيچ خبري نيست.

مغز سرم شديدا درد مي كند شايد بايد بي مغز شد تا درد نداشت.......

The hatch of humanity is closed Now,I can hear whisper of nihility Now,I can hear voice of soul Now I van hear their nail on my grave

سلام مامان گلاب.ممنون كه به يادم بودين... اميدوارن امير جان خوب شه.بازم مرسي..

سلام مرد.تا باشه از اين هدفا باشه. قربونت!

و چهره ي شگفت با آن خطوط نازك دنباله دار سست كه باد طرح جاريشان را لحظه به لحظه محو و دگرگون مي كرد و گيسوان نرم و درازش كه جنبش نهاني شب مي ربودشان و بر تمام پهنه ي شب مي گشودشان همچون گياه هاي ته دريا در آن سوي دريچه روان بود و داد زد «باور كنيد من زنده نيستم» من از وراي او تراكم تاريكي را و...

سلام مرد. پيشش رفتي اگه شد از طرف من ماچش كن..اگرم نشد كه خب دستشو محكمتر از هميشه فشار بده از طرف من.

سلام مامان گلاب.راستش اون پيام واسه وقتي بود كه دست نوشته خداحافظيتونو تو تاپيك دست نوشته ها ديدم...ولي بعد كه از افسون پرسيدم خيالم كمي راحت شد و ديگه اون پست رو صلاح نديدم تو پيجتون باشه. گرفتاري كه چه عرض كنم...از يه طرف دل كندن از اين باشگاه،از طرف ديگه امتحانايي كه با وجود خوندن هي دارم...

چه اهمیت دارد که می گویند قارچ های غربت ؟؟..........

سلام ارغوان.خوبي؟ از درسا نپرس.بخوام بگم ازشون ناراحتت مي كنم فقط. خودت چه مي كني؟

سلام.ممنون از راهنمايي

از اونجايي كه اين دوتا تاپيك رو من زدم فكر كن بهتره خودمم جواب بدم! داستان سرا تاپيكيه براي دوستان داستان نويس! يه چيزي تو مايه هاي قطره هاي چكيده از قلم! نقد داستان توش داستاني از نويسنده اي گذاشته ميشه و بعد اون داستان نقد ميشه! البته امكانش هست كه داستان خود هم نقد بشه توش! تاپيك داستان سرا...

يوهاهاهاااا!(خنده هاي هولناك هاليوودي! از اونايي كه آدم بدا مي زنن) تو در جهنم نمي تواني شطرنج بازي كني! آخر دستت بند است..هم در بند است و هم بند. اينجا نون بيار كباب ببر بازي مي كنيم! منتهي تو بايد همه اش دنبال نان بگردي! تازه نان هم بياوري ما كباب بهت نمي ديم! آخر خودمان عاشق كبابيم! نمي...

جاويد جان بابت ديشب شرمنده! كارتم تموم شد يهو!