خیلی بد بختی که ذهنتو به این چیزا در گیر می کنی واقعا می گم
4 سال دیگه خودم می بینمت
برو درس بخون خوبه ولی به جای غصه در سخوندن برو بزن تو کار آزاد مایه دار شی دیگه همه چی داری اونوقت
اگه می شد به عقب برگشت خیلی کارا رو می کردم
مثلا دیگه اصلا دنبال درس نمی رفتم اولین کاری که می کردم این بود که فقط دنبال پول پول پول برم الان دیگه شرایطش برام فراهم نیست چند سال پیش می تونستم با یه بله میلیاردر شم
دوم اینکه سعی می کردم آدم مهربونی نباشمو به همه رو ندم یعنی همه رو مثل خودم نبینم...
فقر همون بی پولی و بد بختیه نه این چیزا تو هیچ وقت به آدمای دو رو بر خودت نگاه کردی از کنار یه بچه دست فروش رد می شی می گی ایششششششششششششش ولی وقتی به یه بچه هم سن و سال او می رسی چون خوشکلو تمیز دلت می خواد بخوریشو می گی وای چه با نمکه عزیزمه
ولی شاید باطنن اون دست فروشه آی کیوش بیسته بیست...
واقعا نمی تونم ببخشمش واقعا می گم این کار غیر ممکنه شما خودت فکر کن به یکی خیلی اعتماد کنی بعد اون طرف خودش بدونه داره سرت کلاه می زاره بعد خونوادت بریزن سرت بگن تو مقصری به نظر شما حسه قشنگیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟