نتایح جستجو

  1. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    ❣️ سال ها پیش پدربزرگ از مکه آمده بود و برایمان سوغاتی آورده بود برای من یک تفنگ آورده بود که با باتری کار می کرد. هم نور پخش می‌کرد و هم صدایی شبیه به آژیر داشت آنقدر دوستش داشتم که صبح تا شب با خودم تفنگ بازی می‌کردم همه را کلافه کرده بودم می گفتند انقدر صدایش را در نیار انقدر تفنگ بازی...
  2. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    عادت داشت نوک خودکار را بین لب‌هایش بگیرد... یك روز جامدادي‌اش را دزدیدم و تمام خودکارهایش را بوسیدم...! مي‌دانم صورت خوشي ندارد ولي عصر خودماني‌اي بود، فقط من و خودکارها! وقتي بابا آمد خانه ازم پرسید چرا لب‌هایم آبي شده، مي‌خواستم بگویم براي اینکه توآبي مي‌نویسی همیشه آبي... #استیو_تولتز خالق...
  3. نازنین فاطیما

    تا حالا شده دلتون بگیره؟ان موقع چه کار کردید؟

    سکوتی ناطق با ا... وگریه
  4. نازنین فاطیما

    دوست دارید تو سخت ترین شرایط زندگی کی کنارتون باشه

    فقط خدا وبس .... آدما که آدم نیستن متاسفانه ..............
  5. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    همه ی زخم‌ها یک روز خوب می‌‌شوند. بعضی‌‌ها زود تر، بی‌ درد تر، بی‌ هیچ ردّی از بین می‌‌روند. یک روز صبح که لباس می‌‌پوشی متوجه می‌‌شوی اثری از آن نیست. متوجه می‌‌شوی خیلی‌ وقت است به آن فکر نکرده ای. یکروز دیگر آنجا نیست. بعضی‌ زخم‌ها عمیق ترند. ملتهبند. درد دارند. با هر لمسِ بی‌ هوا، سوزشی از...
  6. نازنین فاطیما

    سلام عزیزدلم .نمازوروزه ی توهم قبول عزیزم :gol::gol::gol: مرسی خداروشکر بد نیستم .شما خوبی گلم...

    سلام عزیزدلم .نمازوروزه ی توهم قبول عزیزم :gol::gol::gol: مرسی خداروشکر بد نیستم .شما خوبی گلم ؟دماغت چاقه ؟:redface:
  7. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    بگذار خرده اختلاف هایمان باهم باقی بماند. خواهش می کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تونیز باشد. مخواه که هردو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و...
  8. نازنین فاطیما

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    دلتنگي اينجوريه كه اونقد ادامه پيدا ميكنه،تا اينكه به خودت ميگي واقعا ارزشش رو داره؟از همون جا دلتنگي جاشو به تنفر ميده
  9. نازنین فاطیما

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    خیانت، مثلِ سوختگیِ پشتِ دست است؛ خوب می‌شود، پوستِ تازه در می‌آید، رنگ و شمایلش امّا هیچ‌وقت مثلِ قبل نمی‌شود، همیشه هم جلوی چشم است، هر وقت نگاهت بهش بیفتد، آرام دست را پشت‌ورو می‌کنی یا می‌بری زیرِ میز. اگر هم ازت بپرسند، مجبوری لبخند بزنی و بگویی چسبیده به لبه‌ی داغِ فِر یا آب‌جوش روی آن ریخته.
  10. نازنین فاطیما

    خلوتی با خدا

    مهربان خدای خوبم! تنها کوچه ای که بن بست نيست کوچه ياد توست ... مهربان خدای من ... از تو خالصانه ميخواهم... که دوستان، عزیزان و هيچ انسان دیگری در کوچه پس ‌کوچه‌های زندگی اسير و ‌گرفتار هيچ بن بستی نگردد که تو بهترين راهنمایی خدای مهربانم ...
  11. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    آدم‌ها می‌میرند، سکته می‌کنند یا زیر ماشین می‌روند، گاهی حتی کسی عمدا از بالای صخره‌ای پرتشان می‌کند پایین. اینها، البته مهم است، ولی مهمتر همان نبودن آن‌هاست، اینکه آدم بیدار شود و ببیند که نیستش، کنار تو خالی است. بعد دیگر جای خالی‌شان می‌ماند، روی بالش، حتی روی صندلی که آدم بعد از مردن‌شان...
  12. نازنین فاطیما

    سلایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...

    سلایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی:gol::gol::gol::gol:
  13. نازنین فاطیما

    زندگی بدون عشق مثه چی میمونه؟

    ازم پرسیدن چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باید بگم من اعتقاد دارم که زندگی بدون عشق به مراتب از زندگی بایه عشق دروغین وفریبکارانه بهتروموفق تره اما یه زندگی ایده آل زندگی هست که عشق به مرورزمان ایجاد بشه و هرچه شناخت بیشتر وکاملتر میشه عشق هم بین دو طرف گداخته تر بشه اینچنین زندگی وقتی این عشق...
  14. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    📔 من یاد گرفته‌ام که باید همیشه، آنهایی که دوستشان دارم را با کلامی عاشقانه و نگاهی ملتمسانه ترک کنم، چون ممکن است دیگر هیچگاه نبینمشان... این که هرگز عشق، محبت، رفاقت و هیچ چیز با ارزش دیگری را از کسی گدایی نکنم؛ چون معمولا چیز با ارزش را به گدا نمی‌دهند. یاد گرفته‌ام که همیشه آن‌گونه سبکبار...
  15. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    تنهـا مـرگ اسـت کـه دروغ نمـیگویـد! حـضور مـرگ همـۀ موهومـات را نیست و نابود میکند. مابچۀ مرگ هستیم و مرگ اسـت کـه مـارا ازفریب هـای زندگی نجات میدهد، و درته زندگی اوست که مارا صدا میزنـد و بـه سـوی خودش میخواند. در سن هائی که ما هنوز زبان مردم را نمیفهمیم اگـر گـاهی در میان بازی مکث میکنیم،...
  16. نازنین فاطیما

    زندگی بدون عشق مثه چی میمونه؟

    مثل آب لجن شده در یک مرداب
  17. نازنین فاطیما

    :gol::gol::gol:

    :gol::gol::gol:
بالا