نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    سلام بزرگوار خوبید انشالا

    سلام بزرگوار خوبید انشالا
  2. رجایی اشکان

    یک جرعه کتاب..

    چند روزیست یک بنده ی خدایی آمده روی دیوار روبروی خانه مان نوشته « نه دسترسی به یار دارم، نه طاقت انتظار دارم» نمی دانم چرا هر وقت پرده را کنار می زنم یا می روم خرید، چشمم که می افتد به آن نوشته، یاد « غلام » می افتم. مادر بزرگ تعریف می کرد فاطمه دختر عشرت خانم که عروس شد، غلام پسر سر به راه و...
  3. رجایی اشکان

    بـعـضـــی هــــــا آنقدر ســـــاده عزیــــــز می‌شوند کـــه نبودنشــــــان تمــــام...

    بـعـضـــی هــــــا آنقدر ســـــاده عزیــــــز می‌شوند کـــه نبودنشــــــان تمــــام نفس‌هــــایت را به شمـــــاره می‌اندازد...
  4. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    پروردگارا ... دوستانم ارمغانـی از رحمت بـی‌کران تو هستند ؛ پس خرسندشان بدار به عافیت موفقیت واستجابت دعا ...آمین
  5. رجایی اشکان

    هی گفتم حالا نه، بعدا... بگذار این باران را هم قدم بزنم... این خیابان را، بگذار سرک بکشم تووی...

    هی گفتم حالا نه، بعدا... بگذار این باران را هم قدم بزنم... این خیابان را، بگذار سرک بکشم تووی این کافه... دید بزنم آنجا که باهم مینشستیم را، بگذار این یک نخ را هم بکشم، این آهنگ را هم گوش بدهم، بعدا... بگذار یکبار دیگر این عکس را باز کنم... چند ثانیه دیگر هم نگاه کنم، فقط چند ثانیه بیشتر...
  6. رجایی اشکان

    هی گفتم حالا نه، بعدا... بگذار این باران را هم قدم بزنم... این خیابان را، بگذار سرک بکشم تووی...

    هی گفتم حالا نه، بعدا... بگذار این باران را هم قدم بزنم... این خیابان را، بگذار سرک بکشم تووی این کافه... دید بزنم آنجا که باهم مینشستیم را، بگذار این یک نخ را هم بکشم، این آهنگ را هم گوش بدهم، بعدا... بگذار یکبار دیگر این عکس را باز کنم... چند ثانیه دیگر هم نگاه کنم، فقط چند ثانیه بیشتر...
  7. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  8. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  9. رجایی اشکان

    بعضی رابطه ها مثل چینی ترک خورده ی هزار تیکه هست، هر کاری براش بکنی درست نمیشه که نمیشه، باید...

    بعضی رابطه ها مثل چینی ترک خورده ی هزار تیکه هست، هر کاری براش بکنی درست نمیشه که نمیشه، باید کوتاه بیای.باید دردش رو به جون بخری ... بعد یه جایی یه روزی بلند میشی،حتی اگه هنوز دلت درد داشته باشه. هنوز چشمات قرمز باشه و خیس، خاطره ها رو زیر پا له میکنی. خوب و بد هم نداره. بدهاش که هیچی.خوباشم...
  10. رجایی اشکان

    سڪوتـــــ ... ازچه مےتــرسے ؟ آنڪہ وادآرتـــــ ڪرد بہ اینـــ سڪوتـــــ !!! یـآ از همه چیـز ...

    سڪوتـــــ ... ازچه مےتــرسے ؟ آنڪہ وادآرتـــــ ڪرد بہ اینـــ سڪوتـــــ !!! یـآ از همه چیـز ..!!! نتــرســـــ واقعی بخـوآن نغمه زندگیت را ،،تو بخــوان شایــد کســی شنیــد
  11. رجایی اشکان

    "فراموشی" واژه ی غریبی ست باور کنید زودتر از آنچه فکرش را بکنید فراموش می شوید ولی نوبت خودتان...

    "فراموشی" واژه ی غریبی ست باور کنید زودتر از آنچه فکرش را بکنید فراموش می شوید ولی نوبت خودتان که باشد، مگر میشود فراموش کرد مگر می شود .. شبتون اروووم
  12. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    الهـــی ... ای خــــالق ِ یکتـــا چه شـــد افســــانه و رویــا ؟! چه شـــد دنیـــای ِ زیبـــایت ؟! کجــاست آن مهربـــانی ها ؟! کجـــایی ای مـــن ِ دیــــــروز ؟! کجــــایید احســـاس های ِ مـــَن ؟! کجــــایید روزهـــــــــای ِ خــوب ِ مــَن ؟! دلــم دل کنـــــــــــدن و...
  13. رجایی اشکان

    همیشه حسرت دوستت دارم شنیدن ها نیست که به دل ادم می مونه! بعضی وقتا حسرت اینکه بپرسه "دوستم...

    همیشه حسرت دوستت دارم شنیدن ها نیست که به دل ادم می مونه! بعضی وقتا حسرت اینکه بپرسه "دوستم داری؟" ادمو پیر میکنه دلم میخواست یه بار بپرسه ...تا بهش بگم الان که جوونی،قشنگی،جذابی،خوش صدایی...همه دوستت دارن! من وقتی که چروک زیر چشمت بیفته هم دوستت دارم، وقتی سرعتت تو راه رفتن کم بشه ،وقتی غروبا...
  14. رجایی اشکان

    مکالمه های کوتاه کفاف گلایه های بلند مرا نخواهد داد تا کی سلام کنیم حال هم را بپرسیم و به هم...

    مکالمه های کوتاه کفاف گلایه های بلند مرا نخواهد داد تا کی سلام کنیم حال هم را بپرسیم و به هم دروغ بگوییم که خوبیم دروغ هایمان از سیم های تلگراف و کوهها و دشت ها عبور کنند و صادقانه به هم برسند ما فقط دروغهایمان به هم می رسد من خوب نیستم اصلا ... رویا_شاه_حسین_زاده
  15. رجایی اشکان

    مکالمه های کوتاه کفاف گلایه های بلند مرا نخواهد داد تا کی سلام کنیم حال هم را بپرسیم و به هم...

    مکالمه های کوتاه کفاف گلایه های بلند مرا نخواهد داد تا کی سلام کنیم حال هم را بپرسیم و به هم دروغ بگوییم که خوبیم دروغ هایمان از سیم های تلگراف و کوهها و دشت ها عبور کنند و صادقانه به هم برسند ما فقط دروغهایمان به هم می رسد من خوب نیستم اصلا ... رویا_شاه_حسین_زاده
  16. رجایی اشکان

    خیره شده بود به دوردست ، حرف نمی زد . گفتم : "به چی فکر می کنی ؟" گفت : "به گذشته ام . به این که...

    خیره شده بود به دوردست ، حرف نمی زد . گفتم : "به چی فکر می کنی ؟" گفت : "به گذشته ام . به این که هیچ جای برگشتی نیست . به پیر شدنم ، به خیلی چیزها ! و دستش را میان موهای سفیدش فرو برد و باز زیبا شد . راست می گفت . پیر شده بود . به چروک زیر چشمش نگاه کردم ، به چشم های یک پیر دختر . نگاهم به خال...
  17. رجایی اشکان

    یک جرعه کتاب..

    و فاصله ای ست ابدی میان عشق و دوست داشتن که برای پیمودن این فاصله، یا باید پرید یا باید فرو چکید. من هر دو را تجربه کردم. عشق را اگر نتوانی به سمت دوست داشتن هدایت کنی، تجربه ای دردناک خواهد شد. خوبی دوست داشتن در این است که خراب نمی کند، دفرمه نمی کند، اسیر نمی کند، اما عشق چیز دیگری است،...
  18. رجایی اشکان

    یک جرعه کتاب..

    آن کس که خود را عمیق می داند تلاش می کند که واضح و شفاف باشد. آن کس که دوست دارد در نگاه توده ی مردم عمیق به نظر بیاید تلاش می کند که مبهم و کدر باشد. توده ی مردم کف ِ هر جایی را که نتوانند ببینند عمیق می پندارند و از غرق شدن واهمه دارند. ‏فردریش نیچه حکمت شادان کتاب سوم، قطعۀ 273
  19. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    خــــــــــدايا ايــن بــنده ات را دریــاب . . . . بــنــده اے کہ تـو خـنـده هـاش گفت : خـــــــــــــــدايـــا شـــــــــــکــرت . . . . و تـــو گـــريـــہ هــاش گـــفــــت : خـــــــــــدا بــــــــــزرگــــــہ . . . . . . و وقـتــے آدمات دلــشُ شـڪسـتن گـفــت : مــــــــــنـــم...
  20. رجایی اشکان

    خیره شده بود به دوردست ، حرف نمی زد . گفتم : "به چی فکر می کنی ؟" گفت : "به گذشته ام . به این که...

    خیره شده بود به دوردست ، حرف نمی زد . گفتم : "به چی فکر می کنی ؟" گفت : "به گذشته ام . به این که هیچ جای برگشتی نیست . به پیر شدنم ، به خیلی چیزها ! و دستش را میان موهای سفیدش فرو برد و باز زیبا شد . راست می گفت . پیر شده بود . به چروک زیر چشمش نگاه کردم ، به چشم های یک پیر دختر . نگاهم به خال...
بالا