ای فقر
دیریست که بر این خلق زخم میزنی
ای فقر، ای الهه ی ویران نشین درد
نقاش چیره دستی و بی رحم میزنی
بر کهنه خرقه های زمین نقشهای سرد
در لابه لای شکاف دیوارهای خیس
متن حضور تو را میتوان نوشت
یا در میان گریه ی مشکوک کودکی
آواز شوم تو را میتوان گرفت
تا ملک بوده وشاهی و دولتی
با رعیتان زمین...