نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    خدایـــــا این بند دل آدم کجاست؟؟ که گاهی با یک اسم.. نگاه.. با حضور یک نفر.. و یا با یک لبخند “پاره میشود”
  2. رجایی اشکان

    سپاسگذارم از لطفتون:redface:

    سپاسگذارم از لطفتون:redface:
  3. رجایی اشکان

    اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو...

    اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو گردم. اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد. کسانی...
  4. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  5. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  6. رجایی اشکان

    اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو...

    اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو گردم. اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد...
  7. رجایی اشکان

    به سالمندان می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد، با غفلت از زمان حال است. چه چیز‌ها...

    به سالمندان می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد، با غفلت از زمان حال است. چه چیز‌ها که از شما‌ها [خوانندگانم] یاد نگرفته‌ام ... یاد گرفته‌ام همه می‌خواهند بر فراز قله‌ی کوه زندگی کنند و فراموش کرده‌اند مهم صعود از کوه است. یاد گرفته‌ام وقتی نوزادی انگشت شصت پدر را در مشت می‌فشارد،...
  8. رجایی اشکان

    به سالمندان می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد، با غفلت از زمان حال است. چه چیز‌ها...

    به سالمندان می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد، با غفلت از زمان حال است. چه چیز‌ها که از شما‌ها [خوانندگانم] یاد نگرفته‌ام ... یاد گرفته‌ام همه می‌خواهند بر فراز قله‌ی کوه زندگی کنند و فراموش کرده‌اند مهم صعود از کوه است. یاد گرفته‌ام وقتی نوزادی انگشت شصت پدر را در مشت می‌فشارد،...
  9. رجایی اشکان

    راه را از‌‌ همان جایی ادامه می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر بر می‌خواستم که...

    راه را از‌‌ همان جایی ادامه می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر بر می‌خواستم که سایرین هنوز در خوابند. اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من می‌بخشید، ‌ ساده‌تر لباس می‌پوشیدم، در آفتاب غوطه می‌خوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در آفتاب عریان می‌کردم. به همه ثابت می‌کردم که به...
  10. رجایی اشکان

    راه را از‌‌ همان جایی ادامه می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر بر می‌خواستم که...

    راه را از‌‌ همان جایی ادامه می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر بر می‌خواستم که سایرین هنوز در خوابند. اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من می‌بخشید، ‌ ساده‌تر لباس می‌پوشیدم، در آفتاب غوطه می‌خوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در آفتاب عریان می‌کردم. به همه ثابت می‌کردم که به...
  11. رجایی اشکان

    خداحافظی يا وصيت نامه یکی از غول های ادبیات قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات، خالق صد سال...

    خداحافظی يا وصيت نامه یکی از غول های ادبیات قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات، خالق صد سال تنهائیگابریل گارسیا مارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی نیست.بخوانید چگونه در این نامه‌ی کوتاه از جهان و خوانندگان خود خداحافظی می‌کند: اگر پروردگار لحظه‌ای از یاد می‌برد که من آدمکی...
  12. رجایی اشکان

    خداحافظی يا وصيت نامه یکی از غول های ادبیات قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات، خالق صد سال...

    خداحافظی يا وصيت نامه یکی از غول های ادبیات قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات، خالق صد سال تنهائیگابریل گارسیا مارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی نیست.بخوانید چگونه در این نامه‌ی کوتاه از جهان و خوانندگان خود خداحافظی می‌کند: اگر پروردگار لحظه‌ای از یاد می‌برد که من آدمکی...
  13. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ... ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ... ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﯿﺮﻩ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻻﮎ ﺧﻮﺩﺵ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﮕﺎﻩﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﺸﻪ .... ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭ ﺿﺠﻪ...
  14. رجایی اشکان

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ...

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ، ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻮﮎ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺨﻨﺪﻭﻧﯿﺪﺵ، ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺨﻨﺪﻩ، ﺧﻨﺪﻩ‌ﺍﺵ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺑﺮﺍﺵ ﺍﺯ ﻓﻠﺴﻔﻪ‌ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﻦ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﮑﺮﮐﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ...
  15. رجایی اشکان

    یک جرعه کتاب..

    امیر پاکت را انداخت همان جایی که ته سیگار را پرت کرده بود و گفت:« بدو بیا!...پشت کولر آخری.» نفس زنان به کولر تکیه دادند و بعد از کنارش نگاه کردند. صدای امیر بلند شد:« پسر، بهاره!...عجب جراتی داره، اومده رو پشت بوم.» « با موبایل حرف می زنه؟...چقدر موهاش بلنده!» امیر پیراهنش را کشید و گفت:«...
  16. رجایی اشکان

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ...

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ، ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻮﮎ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺨﻨﺪﻭﻧﯿﺪﺵ، ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺨﻨﺪﻩ، ﺧﻨﺪﻩ‌ﺍﺵ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺑﺮﺍﺵ ﺍﺯ ﻓﻠﺴﻔﻪ‌ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﻦ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﮑﺮﮐﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ...
  17. رجایی اشکان

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ...

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ، ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻮﮎ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺨﻨﺪﻭﻧﯿﺪﺵ، ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺨﻨﺪﻩ، ﺧﻨﺪﻩ‌ﺍﺵ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺑﺮﺍﺵ ﺍﺯ ﻓﻠﺴﻔﻪ‌ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﻦ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﮑﺮﮐﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ...
  18. رجایی اشکان

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ...

    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ، ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻮﮎ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺨﻨﺪﻭﻧﯿﺪﺵ، ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺨﻨﺪﻩ، ﺧﻨﺪﻩ‌ﺍﺵ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺑﺮﺍﺵ ﺍﺯ ﻓﻠﺴﻔﻪ‌ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﻦ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﮑﺮﮐﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ...
  19. رجایی اشکان

    خودآزاری... یک وقت هایی هیچ مرگت نیست ولی دلت میخواهد یک مرگیت باشد... یکی باشد که هی به او فکر...

    خودآزاری... یک وقت هایی هیچ مرگت نیست ولی دلت میخواهد یک مرگیت باشد... یکی باشد که هی به او فکر کنی و او هیچ به تو فکر نکند انگار مرض داری خودآزاری که دنبال دستمالی بگردی برای سری که بی سوداست به فکر سودایی... نمیروی دنبال کسی که در سرش هوای توست برعکس میروی به هوای کسی که اصلا حواسش به تو...
  20. رجایی اشکان

    خودآزاری... یک وقت هایی هیچ مرگت نیست ولی دلت میخواهد یک مرگیت باشد... یکی باشد که هی به او فکر...

    خودآزاری... یک وقت هایی هیچ مرگت نیست ولی دلت میخواهد یک مرگیت باشد... یکی باشد که هی به او فکر کنی و او هیچ به تو فکر نکند انگار مرض داری خودآزاری که دنبال دستمالی بگردی برای سری که بی سوداست به فکر سودایی... نمیروی دنبال کسی که در سرش هوای توست برعکس میروی به هوای کسی که اصلا حواسش به تو...
بالا