نتایح جستجو

[IMG]

[IMG] هر لحظه بهانه تو را میگیرم هر ثانیه با نبودنت درگیرم حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی من یکطرفه برای تو میمیرم…

مینویسم نامه ای, روزی از اینجا میروم با خیال او ولی تنهای تنها میروم در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟ شاید هم بگوید لایق من نیستی مینویسم من که عمری با خیالت زیستم گاهی از من یاد کن حالا که دیگر نیستم

http://uplod.ir/aw2e51maveso/payam_maghami_delfan_music_.avi.htm

با کمی تأخیر، علیک سلام. شما خوبین؟ انشاءلله در پناه حق شاد و سرزنده و موفق باشی. همه دوستان لایق بهترینها هستند. مطمئن باشین که شما هم یکی از اونها هستین.

شب شما هم خوش

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم...

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم...

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم...

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم...

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم...

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو، ای سکوت ای مادر فریادها گم شدم در این هیاهو گم شدم، تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می‌داشتم، زندگی پر بود از فریاد من!

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو، ای سکوت ای مادر فریادها گم شدم در این هیاهو گم شدم، تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می‌داشتم، زندگی پر بود از فریاد من!

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو، ای سکوت ای مادر فریادها گم شدم در این هیاهو گم شدم، تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می‌داشتم، زندگی پر بود از فریاد من!

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو، ای سکوت ای مادر فریادها گم شدم در این هیاهو گم شدم، تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می‌داشتم، زندگی پر بود از فریاد من!

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو، ای سکوت ای مادر فریادها گم شدم در این هیاهو گم شدم، تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می‌داشتم، زندگی پر بود از فریاد من!