نتایح جستجو

خب کیبوردتو گذاشتی زیر سرت فرقی در اصل قضیه نمی کنه محمد بدجنس بازی دربیاری میام میکشمتا گفته باشم

ا ِ ا ِ تو که بیداری ژئو جان برو بگیر بخواب دیگه انقدر تن این هیتلر رو تو گور نلرزان "خدایش بیامرزد " بندگان خدایش چی ؟؟؟ خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار" الهی آمین " [IMG]

نه دلخور نمیشه لپ تابش رو گذاشته زیر سرش خوابش برده احتمالا گلم [IMG] شما خودتو ناراحت نکن زهره جونم [IMG] ولی کلا خیلی هیتلر دوست داره خیلی زیاد شما هم استراحت کنید فردا کلاس دارید من هم بعدازظهر کلاس دارم البته شب بخیر فعلا خدانگهدار

خوشم میاد مخالفان شدن دو تا دیدی بده محمد جان من الکی نمی گم خدا خیرت بده عزیزدلم بگو به این قشنگ نمیشه هیتلر می زاره حلا شما که ندیدی یه عکسی هم هست نمی دونم از آلبوم شخصی هیتلر برداشته از کجا پیدا کرده که چشمت روز بد نبینه

[IMG] خدانگهدار تا دیدارهای بعدی دوستتون دارم بی نهایت [IMG][IMG]

شما مهمون هستید دیگه من که نمی تونم بگم شب خوش شوخی کردم خیلی خوشحال شدم از صحبت با شما چرا میخوام مدیر شم اتفاقا برو بابا محمد دست از سرم بردار سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندن در ضمن عمه به اون ماهی چرا به اون نرفتی تو :D [IMG]ما هم بریم بخوابیم شبتون به خیر روزتون به شادی

من که عکس های زیادی از کارگاه و آزمایشگاههای کرج دارم خودم گرفتم عکس فیلم چرا میگید اولین هستید راستی شما تهران تحصیل کردید یا کرج

برای گفتگوی همزمان دسته جمعی گفتم وگرنه منزلگاه مجازی من که متعلق به خودتون بسیار مفتخرم به میزبانی شما دوستان

خدای من چه جالب پس آشنایی فامیلی هستش یه جورایی[IMG]

میشه منم یه سوال بپرسم شما از کجا همدیگرو می شناسید ؟؟؟

زهره جونم من خیلی هم با محمد جان دوست هستم هیچ کدورتی هم از طرف من نیست [IMG]

نه تو رو خدا بدم میاد میری تو تریپ هیتلری [IMG]

بیاید بریم یه چت روم با هم حرف بزنیم نظرتون چیه پاتیرا بریم حرف بزنیم نیاز نیست وارد تالار بشیم http://patira.in/chat/

دبیرستانی باشند ولی مهربون و دوست داشتنی هستند و روابط ما براساس احترام پیش می رود .

زهره جان محمد در یه سایت به نام پاتیرا مدیر بخش زمین بود من رفتم اونجا فعالیت کردم از همه چی بی خبر منو کردن کاندید مدیریت این محمد هم چشمت روز بد نبینه عصبانی کارا یی که نباید می کرد و انجام داد تا اینکه اخ شد اصلا اون زمان من نبودم مسافرت بودم به خدا از خودش بپرس بعد من الان اونجا مدیر...

من با هیچ کس مشکلی ندارم رسما جلو زهره جان عرض می کنم امیدوارم محمد جان شما هم از من دلخور نباشید چون بارها براتون توضیح دادم که اون تنزل رتبه ربطی به اومدن و نیومدن من نداشت خودتون هم می دونید

خیلی بامزه بود زهره جان بازم از این خاطرات داری بگو [IMG]

مگه پاتیرا مال پدر منه هر وقت دوست داشتی بیا :redface: محمد جان کدوم دانشگاهی :question: بعد شما همدیگر رو چه طوری میشناسید [IMG]

نگو یه بار خانم ...نژاد باهامون اومد فیلد بیچارمون کرد [IMG]

بس کن دیگه هی پاتیرا پاتیرا میام می کشمتا هی میگه تو هم همونجایی محمد شوخی نکن گفتی آزادی که [IMG]