نتایح جستجو

اسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته و اشقیاکم عند جهنم فی آخر زمان الشلام و علیک فی امت بهانه موجود بابا بهانه هات قبلا ها بهتر بود !!! چه خوبه که اومدنت با شنبه ها مصادف نشد !!! من برم انبار و منتظر بهانه های بعدیت هستم راستی امتحانا رو نگفتی چی کار کردی ؟ من که مشروط نشدم تو چی ؟

این ترم مشروط نمیشم , امتحانا تیم ملی بود , سر هر امتحان با خودم یه A4 اعتماد به نفس میبردم و خیلی خوشحالم , تو چی کار کردی ؟

سلام بر ابر مرد تاریخ دانشگاه های ایران قبلا ها با معرفت تر بودی ؟ در ضمن حالا این همه خوندی افاقه کرد ؟ به نتیجه ای هم رسیدی ؟ ایشالله که نمره هات بالا اومده .... راستی قرار بود بیاین اینجا !!! من همچنان منتظرم یه موضوع دیگه اینکه بابا دل مون پوکید

حاجی کلا ما جز ارادتمندی کاری برای شما نمیتونیم انجام بدیم خبر بعدی اینکه حاجی پاشو برای این تعطیلات بیا بابلسر بشینیم با هم یه دوسیب بزنیم کلی حال کنیم در مجموع مخلصیم

هزار بار گفتم یعنی بهت یاد دادم با علایق یه نفر بازی نکن میدونی من به شیرنی خامه ای وابسته هستم چرا اینجوری با قلب من بازی میکنی ؟ دلت می اد بهش حرفای بد میزنی ؟

سخاوت پسر بچه ای وارد بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست. پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد. پسر بچه پرسید:"یک بستنی میوه ای چند است؟" پیشخدمت جواب داد: "۵۰ سنت". پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد بعد پرسید: "یک بستنی ساده چند است؟" در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند...

سخاوت پسر بچه ای وارد بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست. پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد. پسر بچه پرسید:"یک بستنی میوه ای چند است؟" پیشخدمت جواب داد: "۵۰ سنت". پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد بعد پرسید: "یک بستنی ساده چند است؟" در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند...

من از ستاره سوختم لبالب از ستارگان تب شدم چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره چین برکه های شب شدم چه دور بود پیش از این زمین ما به این کبود غرفه های آسمان کنون به گوش من دوباره می رسد صدای تو صدای بال برفی فرشتگان نگاه کن که من کجا رسیده ام به کهکشان به بیکران به جاودان کنون که آمدیم تا...

پس چه طور شدی عضو برگزیده ؟ حتما اونها یه چی میدونن دیگه از کجا شروع کنم حالا ؟

میخوام شعر وداع بگم نباید راهنماییم کنی ؟

نمیخوام برم میخوام شعر وداع بگم در مورد تو بستنی میوه ای که دیگه بهت نمیدن بستنی !!!

باشه بابا نمیتونه کاری کنه اون با من , میزنم تو کله کچلش که دیگه ادعا نکنه

بابا واقعیت تلخه بهش نگو ناراحت میشه , دپرس بازی و بعد خدایی نکرده خود کشی میکنه من به درد سر می افتم مجبور میشم براش یه جعبه خرما بدم بعد ورشکست میشم ... تو راضی میشی من ورشکسته شم !؟

میدونه خوش کچله شماها نمیدونین من میدونم , ولی به روش نیار

سلام دیدی کچل اومد ؟ کارش داشتی بهش بگو

آره من خوبه خوبم دارم برای وداع شعر میگم , اسمم برای دیوان ( جو رو میبینی چه کرده باهام ) شعرم انتخاب کردم : چرت و پرت ( برگرفته از چرند و پرند )

سلام دیدی من چه روح شاعری دارم ؟ حال میکنی با من رفیقی ها خوبی ؟

ممنون موفق باشی

سلام همه اینجا تنبلن , سپید والا منم نمیدونم داره چی کار میکنه ؟ ولی بیاد حتما آنچنان میزنمش که پس بیفته

ببین سارا جان از این که این همه روشن فکری و توقعی نداری ممنونم ولی باید بگم من توقع ندارم تو برای تولد 10 کیلو شیرنی خامه ای بهم بدی , ولی حق خودم میدونم که حداقل ازت 3 کیلو شیرنی خامه ای بگیرم این یکی توقع نیست حق منه حرف کمترشم نزن که ناراحت میشم