خدا همین جاست ؛ نیازی به سفر نیست .
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند .
خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند .
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد .
خدا در جمله ی ” عجب شانسی آوردم ” است .
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی...