نتایح جستجو

  1. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  2. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  3. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  4. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  5. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  6. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  7. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  8. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  9. eelhamm

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد...

    عشـــــــــق بـــــي پــايــان پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب...
  10. eelhamm

    تو میدانی از مرگ نمی ترسم فقط حیف است هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم...

    تو میدانی از مرگ نمی ترسم فقط حیف است هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم...
  11. eelhamm

    برای یک بار فقط برای یک بار مرا در اندوه مبهم یک دروغ شناور کن! آرام سر به گوش من بگذار و بگو...

    برای یک بار فقط برای یک بار مرا در اندوه مبهم یک دروغ شناور کن! آرام سر به گوش من بگذار و بگو دوستت دارم!
  12. eelhamm

    من با نفس‌های تو بیدار می‌شوم ... از صدف درآمدی دیروز و حالا بر کف دست من پرواز را دل دل می‌کنی...

    من با نفس‌های تو بیدار می‌شوم ... از صدف درآمدی دیروز و حالا بر کف دست من پرواز را دل دل می‌کنی! گفتم؟ پیش از تو هیچ مرواریدی پروانه نشد ...
  13. eelhamm

    من با نفس‌های تو بیدار می‌شوم ... از صدف درآمدی دیروز و حالا بر کف دست من پرواز را دل دل می‌کنی...

    من با نفس‌های تو بیدار می‌شوم ... از صدف درآمدی دیروز و حالا بر کف دست من پرواز را دل دل می‌کنی! گفتم؟ پیش از تو هیچ مرواریدی پروانه نشد ...
  14. eelhamm

    برای تو می نویسم

    دلم تنگ‌ست مثل لباس سال‌های دبستانم مثل سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر که نمی‌فهمیدم وقتی می‌گویند کسی دورَست یعنی چقدر دورَست !
  15. eelhamm

    کوچه های تنهایی

    یک روز سطری از این شعر مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند واژه ها برایت دست تکان می دهند خاطره ها مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند و فکر می کنی چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟
  16. eelhamm

    برای تو می نویسم

    به خاطر مردم است که می گویم گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار، دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود و مردم نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت ...
  17. eelhamm

    کوچه های تنهایی

    تو دور می‌شوی من فرو می‌روم در غار تنهایی‌ام کنار وهمِ خفاشی که این روزها دنیایم را وارونه کرده‌ست
  18. eelhamm

    گفتگوهای تنهایی

    - نگاهم می کنی و چشم هایت چقدر خسته اند ! انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند –
  19. eelhamm

    آلبومی قدیمی ام، در زیرزمین خانه ای کلنگی که واحدهایش را پیش فروش کرده اند. در انتظار دستی...

    آلبومی قدیمی ام، در زیرزمین خانه ای کلنگی که واحدهایش را پیش فروش کرده اند. در انتظار دستی جامانده در اعماق که شاید آجرها نمی گذارند خاطره ای فروریخته را ورق بزند نجاتم بده! در من هنوز لبخندی هست که می تواند چیزی یادت بیاورد...
بالا