کلاسی که ما توش افتاده بودیم به قدری گرم بود که انگار یکی از اتاق های جهنم باشه جوری که فکر می کردم لابد تو اتاق های بغلی دارن شمر و یزید و ابن ملجم و نمرود و فرعون و ابرهه رو تنوری میکنن این از یه طرف. از طرف دیگه مقادیری استرس بیخودی که از 05:32 اونروز شروع به رشد و نمو کرده بود و حالا...