نتایح جستجو

مشكل اينه كه نيست

منظورم اينه كه گذشته ها ماشين و وسيله و........ مهم نبود مهم دل آدما بود كه با بهار تازه ميشود اما با پيشرفت علم وگذر زمان همچي تغيير كرده حتي دلها......

سلام دوستان به نظر شما اين سيزده بدر مثل سيزده بدر سالهاي گذشته بود يا خير

كي به سلامتي انشاا..

صفای اشک آهم داده این عشق دل دور از گنا هم داده این عشق دو چشمونت یه شب آتش به جون زد خیال کردم پناهم داده این عشق

میدونم یه روز می فهمی ، روزی که دنیا رو گشتی من چه جوری تو رو خواستم ، تو چه جور ازم گذشتی . .

اگر می دانی در این جهان کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت تغییر می کند و صدای قلبت ابرویت را به تاراج میبرد مهم نیست که او مال تو باشد مهم اینست که فقط باشد ، زندگی کند ، لذت ببرد و نفس بکشد . . .

آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد آمدم تا از سر دلتنگی ام گریه تلخی در آغوشت کنم اما نشد نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم سعی کردم فراموشت کنم اما نشد . .

تو پی کدوم ستاره پشت ابرا خونه کردی رفتی و چیزی نگفتی گریه ام رو بهونه کردی من سوال ساده تو ، تو جواب مشکل من رد پای رقتن تو ، روی صحرای دل من . . .

مست عشقم مست شوقم مست دوست مست معشوقی که دنیا دست اوست . .

به نام ستاره ي شب تاريكم يك شب خوب تو آسمون يك ستاره چشمك زنون خنديد و گفت كنارتم تا اخرش تا پاي جون ستاره ي قشنگي بود آروم و ناز و مهربون ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون اما زياد طول نكشيدعشق منو ستاره جون ماهه اومد ستار رو دزديد و برد نامهربون ستاره رفت با رفتنش منم شدم بي هم زبون حالا شبا...

وقتی عشقت تنهات گذاشت … نگران خودت نباش که بدون اون چی کار کنی ، شرمنده ی دلت باش که بهت اعتماد کرد

تو اگر در تپش ابر خدا را دیدی، همتی کن و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است.

یه بار دیگه بگو آره ، نگو سخته چه دشواره، به پای قلب سرد تو، شدم مجنون و آواره..

در این دنیا که حتی ابر ، نمی گرید به حال ما، همه از من گریزانند، تو هم بگذر از این تنها..

می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنهاتر از من میروی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را

نامه ای بر اب و باد وای که چقدر سر انگشت خسته بر بخار شیشه این پنجره ها کشیدم و..... تو نیامدی نیامدی تا ببینی بی توچه تنهایم نیامدی تا شاید وجدانت راحت بماند نیامدی تا نشونی تمام وجودم فریاد می زد بی معرفت ترین معشوقه ی دنیا هستی تا یادت نیاید روزگاری که تمام دنیایم بودی

دوستان عاشق شدن کار دل است دل چو دادی ، پس گرفتن مشکل است تا توانی با رفیقان همرنگ باش یا مزن لاف رفیقی یا حقیقت مرد باش . . .

پایان حکایتم شنیدنی است ، من عاشق او بودم و او عاشق او . . .

تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ؟ / تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت تا به کی با ضربه های درد باید رام شد / یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار / خسته از این زندگی با غصه های بی شمار